اصلیترین و اساسیترین مشکل در جامعه معلولان در ایران و حتی کشورهایی مثل افغانستان، تاجیکستان و بسیاری از دیگر کشورها، نداشتن شغل و فقدان درآمد و کسب و کار مطلوب برای معلولان است. بسیاری از آسیبها و مشکلات آنان از این مسئله ناشی میشود. اگر مسئله آنان در زمینه شغل و درآمد برطرف گردد، حتماً بسیاری از مشکلات آنان مرتفع گردد. کشورهای توسعه یافته توانستهاند این مشکل را رفع کنند؛ نابینایان، ناشنوایان، معلولان حرکتی و حتی ذهنی و افرادی که معلولیتهای اجتماعی دارند در این کشورها به شغل و درآمد رسیده و امور زندگی و رفاهی و معیشتی آنان سامان یافته است. بنابراین مشکل شغل و اشتغال معلولان راهحل دارد و میتوان این مشکل را به راحتی ساماندهی کرد. کارآفرینی به معنای ایجاد شغل و درآمد و کارآفرینی معلولان به این معنا است که افراد دارای معلولیت به شغل مطلوب خود برسند، در واقع دانشی است که به روش علمی درصدد اصلاح امور معیشتی و شغلی معلولان برآمده است. با اینکه درباره کارآفرینی بسیار بحث شده و کتابهای بسیار در این باره منتشر شده و حتی به صورت یک رشته دانشگاهی است اما در عرصه معلولین با جدیت به آن پرداخته نشده و کتابهای اندکی در این باره تألیف و منتشر شده است.
انبوهی جمعیت معلولان در ایران و نیز عدم اهتمام به کارآفرینی و اشتغال آنان موجب شده که آمار بیکاران معلول از همه اقشار دیگر بیشتر باشد. همین نکته مرا واداشت تا در این باره مطالعاتی داشته باشم و پس از بررسیهایی، به تدوین یافتههای خود پرداختم و بالاخره کتاب حاضر را پدید آوردم.
این کتاب شامل فصلهایی است؛ ابتدا کارآفرینی را توضیح میدهد و کارآفرین را معرفی میکند. در فصل نخست سعی کردم به پرسش کارآفرینی چیست و کارآفرین کیست؟ پاسخ دهم و بگویم کارآفرینی چگونه معلولان را به شغل و کسب و کار میرساند و چگونه یک معلول میتواند کارآفرین باشد؟ همه اینها را سعی کردهام در همین فصل بررسی کنم.
همانگونه که فردوسی گفته توانا بود هر که دانا بود و توانستن و مهارتها بستگی به دانش و فراگیری حرفهها و مهارتها دارد. اما کارآفرین دارای معلولیت چه دانشها و حرفههایی را باید بیاموزد تا بتواند کارآفرین خوبی بشود؟ نیز چه موانعی در پیش پای او قرار دارد و باید از آنها دوری کند؟ اینها را در فصل دوم بررسی کردهام.
روشهایی که تاکنون در زمینه کارآفرینی معلولان بوده را مطالعه کردم، به ویژه به پشتوانههای تئوریک و فکری آنها توجه کردم و مجموعه نظریهها و شیوههایی که در عرصه کسب و کار و کارآفرینی معلولان در جهان اجرا شده را در فصل سوم بررسی کردهام.
و بالاخره در فصل آخر به شخصیتهایی که به رغم معلولیت در کارآفرینی هم موفق بودهاند را معرفی کرده و با تجزیه و تحلیل کارنامه آنها به دیگر معلولان تفهیم کردهام که برای رسیدن به موفقیت از صفر شروع نکنند؛ بلکه از این الگوها و از تجارب آنها بهرهبرداری نمایند.
هدف از نوشتن این کتاب این بود که به انتقال تجارب پرداخته و سپس درک درستی از مفهوم کارآفرینی معلولان و کمتوانان ایجاد کنم و آن را به یک مقوله آشنا تبدیل کنم. در فصل انتهایی فقط به شرح داستان و پستی بلندیهای زندگی برخی از آنان نپرداختهام بلکه درصدد بودهام تجربیات کارآفرینان معلول و بینش آنان را منتقل کنم. چرا که خواندن زندگینامه کارآفرینان الهام بخش و عبرتآموز است و زندگی کارآفرینان توانیاب انگیزه مضاعفی ایجاد میکند.
من به عنوان یک معلول در صدد حل مشکلات هم سرنوشتان خود هستم به همین دلیل امروز قلم در دست گرفته و از آنچه میپنداشتم باید جامعهام و همنوعانم بدانند، نوشتم، بلکه قدمی باشد به سمت توسعه! به سوی زندگی بهتر! امیدوارم این کتاب قدمی در حل مشکلات و رفع موانع پیشرفت آنان باشد.
پس سپاس میگویم پروردگارم را، برای هر آنچه روزیم کرد و هر آنچه از من دریغ داشت. هر آنچه داد و هر آنچه پس گرفت، چرا که حکمت اوست هر چه در عالم است. حکمت اوست که من امروز قلم در دست دارم و مینویسم از هر آنچه او قدرت درکش را ارزانیام داشته است.
ریحانه عصاریان