کتاب صوتی چگونه برندها ما را شست وشوی مغزی می دهند نشر ره‌آورد مدیریت

ما در دنیایی زندگی می‌کنیم که الگوهای زندگی به‌سوی مصرف‌گرایی هرچه بیشتر پیش می‌روند. شاید درگذشته کالاها بر اساس نیاز انسان‌ها تولید می‌شدند اما در دنیای امروز برندها نیازها را در ذهن ما می‌سازند و تلاش می‌کنند افراد را به سمت خرید کالاهایشان سوق دهند. مارتین لیندستروم در کتاب چگونه برندها ما را شست و شوی مغزی می‌دهند درباره‌ی روندی حرف می‌زند که به کمک آن برندها سبک زندگی ما را کنترل می‌کنند.

درباره کتاب صوتی چگونه برندها ما را شست و شوی مغزی می‌دهند

کتاب چگونه برندها ما را شست و شوی مغزی می‌دهند اولین بار سال ۲۰۱۱ منتشر شد. عنوان اصلی این کتاب «brand washed: tricks companies use to manipulate our minds and persuade us to buy» است و یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های حوزه‌ی برندینگ به‌حساب می‌آیند. واقعیتی که این کتاب از آن سخن می‌گوید این است که اگرچه تکنولوژی بیشتر به ما کمک کرده است اما باعث تجاوز به حریم شخصی ما هم شده و اطلاعات زیادی درباره‌ی هرکداممان در اختیار سایت‌ها، فروشگاه‌ها و ... قرار داده است. برندها این اطلاعات را جمع‌آوری کرده و از آن‌ها برای شناخت بیشتر ما استفاده می‌کنند. آن‌ها این احساس را ایجاد می‌کنند که نداشتن کالاهای جدید باعث ضعف شماست و در نتیجه بدون آنکه مطمئن باشید چیزی را می‌خواهید دست به خرید آن خواهید زد.

آنچه مارتین لیندستروم در این کتاب افشا می‌کند این است که ما به اجزای زندگی مدرن معتاد هستیم و تحت‌فشار فردی و اجتماعی آن‌ها زندگی می‌کنیم. کتاب چگونه برندها ما را شست و شوی مغزی می‌دهند در سراسر جهان طرفداران زیادی دارد و بسیار خواندنی و کاربردی است.

فهرست کتاب صوتی چگونه برندها ما را شست و شوی مغزی می‌دهند

مقدمه

فصل اول: این رو بخر کوچولو

فصل دوم- پراکنده کردن ترس و سوءظن

فصل سوم- نمی‌توانم رهایت کنم

فصل چهارم – مسائل جنسی جواب می‌دهد

فصل پنجم- فشار همنوعان

فصل ششم- یاد باد آن روزگاران، یاد باد

فصل هفتم- برگ برنده بازاریابان، قدرت نهان افراد مشهور

فصل هشتم- برای سلامتی، شادی و رستگاری معنوی

فصل نهم- نابودی حریم شخصی

درباره مارتین لیندستروم

مارتین لیندستروم نویسنده‌ی دانمارکی مشهوری است که به‌عنوان یکی از تأثیرگذارترین افراد جهان شناخته می‌شود. او متولد سال ۱۹۷۰ است و در حال حاضر ۵۱ سال دارد. او از آن دسته افرادی است که معتقدند گرایش‌ها و انتخاب‌های انسان‌ها تحت تأثیر رسانه‌ها تغییر می‌کنند و تلاش کرده است اطلاعات لازم در این زمینه‌ها را در اختیار افراد قرار دهد. او کتاب‌های مختلفی درباره‌ی رفتارهای خریداران نوشته است و یکی از اعضای هیئت مؤسس buyology هم هست. او ۲۰۰۰ خانواده را در ۷۷ کشور جهان بررسی کرده و بر اساس داده‌های به‌دست‌آمده از این بررسی‌ها آثارش را تدوین کرده است. علاوه بر کتاب صوتی چگونه برندها ما را شست وشوی مغزی می‌دهند کتاب‎‌های داده‌های کوچک؛ سرنخ‌های کوچکی که روندهای بزرگ را کشف می‌کنند، خرید شناسی و حس برند تعدادی از این کتاب‌ها هستند.

ترجمه و انتشار کتاب صوتی چگونه برندها ما را شست و شوی مغزی می‌دهند

کتاب صوتی چگونه برندها ما را شست و شوی مغزی می‌دهند در ایران هم مانند سایر نقاط جهان موردتوجه قرارگرفته است. یکی از ترجمه‌های این کتاب «چگونه برندها در ذهن ما نفوذ می‌کنند» نام دارد و از سوی انتشارت مبلغان چاپ‌شده است. سمانه سیدی مترجم این اثر است. ترجمه‌ی دیگر این کتاب، ترجمه‌ی زهره نوروزی است که از سوی ره آورد مدیریت چاپ شده است. این ناشر کتاب صوتی این اثر را هم با صدای احسان اطهری منتشر کرده است. کتاب صوتی چگونه برندها ما را شست و شوی مغزی می‌دهند در همین صفحه از فیدیبو ممکن است.

کتاب صوتی چگونه برندها ما را شست و شوی مغزی می‌دهند برای چه کسانی مناسب است؟

چگونه برندها ما را شست وشوی مغزی می‌دهند کتاب جالب و خاصی است که هرکسی در دنیای امروز باید آن را بخواند. مخصوصاً اگر در دسته‌ی افرادی هستید که از نداشتن یک موبایل جدید یا لباس‌هایی که مد روز هستند احساس ضعف یا انزوا می‌کنید این کتاب می‌تواند رازهای زیادی را برای شما فاش کند. مارتین لیندستروم از اثر تبلیغات سخن می‌گوید و از اینکه چگونه برندها از اثرگذاری افراد محبوب استفاده می‌کنند تا ذهن افراد را ذره ذره تغییر دهند. این کتاب می‌تواند باعث شود هوشمندانه‌تر به تبلیغات نگاه کنید و تصمیمات بهتری برای خودتان بگیرید.

در بخشی از کتاب صوتی چگونه برندها ما را شست و شوی مغزی می‌دهند می‌خوانیم

آیا موسیقی‌ای که در کودکی گوش می‌کردید یا برنامه‌هایی که در تلویزیون می‌دیدید بسیار بهتر از آهنگ‌ها و برنامه‌هایی نبودند که امروزه از تلویزیون و رادیو پخش می‌شوند؟

مغز این باور غلط را به ما می‌قبولاند که دوران گذشته کامل و بی‌عیب و نقص بوده است. مقصر کیست؟ متقاعد کننده‌ای ساده و بسیار پرقدرت به نام نوستالژی که بازاریابان به‌خوبی‌ آن را می‌شناسند. علت گرایش به نوستالژی این است که مغز ما به‌گونه‌ای برنامه‌ریزی شده است که تجارب گذشته را بهتر و لذت‌بخش‌تر از آنچه واقعاً بوده است به یاد می‌آورد. مطالعات نشان می‌دهد که ما دوست داریم گذشته را به شکلی دلپذیر و مطبوع به یاد بیاوریم. آنچنان که گاه اتفاقات خوشایندی را به خاطر می‌آوریم که هرگز رخ نداده‌اند. شرکت‌های هوشیار و زیرک می‌دانند که هرچه سن انسان بالاتر می‌رود عطش و حسرت او درباره‌ی گذشته هم شدیدتر می‌شود. آن‌ها از این امر هم آگاه‌اند که تمایل ما به موسیقی، فیلم‌ها، گرایش‌ها و محصولاتی که در دوران سرخوشی کودکی و بلوغ و اوایل دهه‌ی بیست زندگی‌مان از آن‌ها لذت برده‌ایم تمام دوران زندگی‌مان با ما می‌مانند. پژوهش اخیر دانشگاه آرکانزاس حاکی از آن است که هرچه برندی قدیمی‌تر باشد صرف‌نظر از کیفیتش، نظر مصرف‌کنندگان درباره‌ی آن مثبت‌تر و خوشایندتر است. شاید یکی از علت‌هایش این باشد که پس از دیدن محصولی نوستالژیک از گذشته، چه غلات صبحانه باشد یا کفش ورزشی، جهان را همان‌گونه می‌بینیم که در نخستین روزهای آشنایی با آن محصول دیده بودیم. زمانی که همه‌چیز به لطف تجدید خاطره‌ی خوشبینانه‌ی مغزمان مطمئن‌تر، ساده‌تر و بهتر بود. افراد کمی از این امر آگاه‌اند اما یکی از اهداف اصلی هر برند یا کمپین تبلیغاتی آن است که بزنگاهی را از آن خود کند. به بیان دیگر اگر یک محصول لحظه‌ای از زمان را به خود اختصاص دهد با قدرت می‌تواند سایر برندها را سر جایشان نگه دارد و بگوید: ورود ممنوع