«آن غیرتمندی که تا این پایه به ناموس مردمان اهتمام می ورزید و در حمایت از همسر و خانواده دیگران دمی از مجاهدت باز نمی ایستاد، چون در میدان رزم (طفّ) یکه و تنها ماند و از زخم شمشیر و نیزه و زوبین بر زمین نشست و اوباش کوفه و سربازان مزدور دستگاه حاکم را دید که از هر سو به سرپناه (خیمه) زن و فرزندانش حمله ور هستند، دست پولادین خونین بر آورد و ندا زد که: «هان ای نامردان! اگر دین ندارید، آزادگی را در زندگی فرو مگذارید».
همیشه ایام عزای امام حسین (علیه السلام) تداعی کننده مسائل بسیاری است. سوالاتی که نه تنها ما را به روزگار دور و دهلیزهای پر پیچ وخم و گاه تاریک تاریخ میبَرد بلکه بعضا از جنس چرایی و چگونگی است. از اینرو سالها پیش به فکر خواندن و نگاشتن اثری از جنس آن مباحث و مسائل بودم، اما هر بار به فراخور زمان و مقتضیات معلوم و مجهولی در انجام این مهم وقفه میافتاد. اینکه چگونه حادثه یک نیمروز اینچنین تاریخ بشریت را تحت الشعاع خود قرار میدهد. چگونه است که شکست خورده نظامی یک نبرد از دلگزارههای تاریخی مورخان و حتی اذهان شاهدان عینی پیروز مندانه به روایت در میآید، ذهن و ضمیرم را درگیر خود ساخته بود تا پاسخی درخور نه آنچه را که تا دیروز شنیده بودم برایش بیابم. با این حال میدانستم که نگاشتن از این واقعه عظیم کاری دشوار و طاقت فرساست، واقعهای که هم از نظر کیفیت وقوع، هم از نظر عظمت مصیبت و هم از نظر جاودانگی آن در یادها و آثار اجتماعیای که در پی داشت، با هیچ ماجرای دیگری قابل مقایسه نبود. اینکه تنها پس از گذشت نیم قرن از رحلت نبی مکرم اسلام (ص) و با عنایت به اینکه بیشتر صحابه و تابعین ایشان در قید حیات اند اینچنین حادثهای رخ میدهد، هم بر سختی کار و هم بر کنجکاویام می افزود.گویا تاریخ رسالت دینیای برعهده گرفته بود تا فریادهای آن نیمروز تاریخی را از لحظه وقوع تا انتهای خویش به گوش و هوش آدمیان برساند. رسالت دینیای که همه مباحث حوزه دین تا امروز حول محور آن نیم روز قرار گرفته است. از آنجا که نمیشد نشسست و کاری نکرد شروع به جستجو در گزارههای تاریخی مورخان و لایه برداری از این رویداد کرده و تمام سعیام بر این بود تا آنجا که مقدور و میسور است، بینش اعتقادیام را در کار دخیل نکنم. غافل نبودم که هرجامعهای همواره در پی یافتن الگوهایی است که بتواند با پیروی از آنها راه سعادت و کمال را بپیماید و در این جستجو میکوشد، بهترینها را برگزیند. از اینرو نهضت عاشورا برای جوامع بشری و انسانهای آزاد انیش ازجمله با شکوهترین و مناسبترین این حقیقتیافتههاست.
پر واضح است قیام عاشورا، رخدادی است که تاریخ اسلام، حتی تاریخ بشریت همانندی برای آن سراغ ندارد. این جایگاه بلندعاشورا آنرا بهصورت رویداد جاودانهای درآورده است که همچون نگین درخشان بر تارک تاریخ و فرهنگ بشری میدرخشد. با وجود دستان تحریفگری که در خلال چهارده قرن در پی تحریف حقیقت ارزشهای نهضت حسینی(ع) برآمدهاند، آنچه از عاشورا برای ما به یادگار مانده، از چنان عمق و غنایی برخوردار است که تا فرجام تاریخ، پیامآور ارزشهای والای انسانی و الهامبخش انسانهای آزاده و خداجو خواهد بود. از اینرو در این نوشتار سعی شده است تا با نگاه پدیدارشناسانه به واکاوی این رویداد بزرگ تاریخ بشریت بپردازیم.