نویسنده در این رمان داستان زنی را روایت می کند که روزهای طلاق را تجربه می کند. زن در مواجه با احساس طردشدگی به شدت درهم می شکند، سختی ترک کردن عادت های زندگی مشترک او را دچار خودآزاری و احساس طردشدگی عمیش و حس بی ارزشی می کند. اما زن با تکیه بر انرژی خشم، به خودش کمک میکند تا از رنج جدایی و مرداب طردشدگی رهایی یابد. این رمان به خواننده کمک می کند، مراحل پس از هر نوع از دست دادن را، به کمک روش"آکرو" به تجربه ای رهایی بخش تبدیل کند.