یکی از موضوعات مهم در ارتباط با انگیزههای سفر و گردشگری مربوط به تکامل این انگیزهها و تغییرات آنها در گذر زمان و تجربه است. یکی از نظریههای مرتبط با انگیزههای گردشگری که دارای ابعاد طولی و تجزیهوتحلیلهای چندمتغیره است توسط پیرس (۱۹۸۸) مطرح شد؛ او معتقد است: مردم در گردشگری همانند محل کار دارای «حرفه» هستند. پیرس استدلال میکند که حرفهی سفر نیز همانند کار حرفهای آگاهانه و هدفمند است. با اینحال، تفاوتی مهم وجود دارد؛ زیرا گفته میشود مشارکت در گردشگری انتخابی نیست و در حرفهی سفر کفهی ترازو به نفع انگیزههای درونی متمایل است. اساس موضوع بر این قرار است که انگیزههای مشارکت در گردشگری دارای پویایی بوده و با گذر سن، مراحل چرخهی زندگی، تجارب گذشتهی گردشگری و تأثیر دیگر افراد، تغییر میکنند.