در طول تاریخ هر آنچه که انسان موفق شد آن را اختراع کند، دلیلش نیاز بوده است. در ابتدا همهی ما به دنبال رفع نیازهایمان بودیم و بعد آنها را توسعه دادهایم. برای مثال کفش. برای راه رفتنن و دویدن ما به کفش نیاز داریم چرا که بدون کفش پاهایمان آسیب میبیند. اما با بزرگ شدم و پیشرفت جامعهی بشری، نوع نیاز به کفش هم تغییر میکند.
از طرفی هم آرزوهای ما نیازهای ما هستند. هر کدام از ما در ذهنمان برای خودمان آیندهای متصور میشویم و برای رسیدم به آن تلاش میکنیم. بسته به اینکه چقدر آرزویمان برای ما پر اهمیت باشد، تلاشمان هم برایش بیشتر خواهد بود. اما اگر با تمام تلاشی که میکنیم به خواستهی قلبیمان نرسیم چه بر اثر آینده و البته وقتی که برایش گذاشتهایم میآید؟ جواب این سوال را فیل نایت، خالق برند کفشهای نایک در کتاب کفش باز داده است.
داستان کتاب کفش باز (Shoe dog: a memoir by the creator of Nike) داستان زندگی پسر جوانی است که از علاقهی زیادی به ورزش دو و میدانی دارد و رویا این را داشته که روزی به یک ورزشکار بزرگ تبدیل شود. اما او در سن ۲۴ سالگی پذیرفته است که این رویا هرگز محقق نمیشود. فرق فیل جوان با خیلیهای دیگر در همین قسمت ماجرا است که فیل در این دوره تصمیم میگیرد که اگر من نمیتوانم خودم در ورزش شخص مهم و تاثیر گذاری باشم باید کسب و کاری مرتبط و موثری را پیدا کنم. او با سرمایهای ۵۰ دلاری کار خود را در سال ۱۹۶۲ آغاز میکند و کفشهای با کیفیت و ارزان را از ژاپن وارد کرده و در پشت ماشین به فروش میرساند. در همان سال اول او هشت هزار دلار درامد داشته باشد. همین امر جرقهی تاسیس برند جهانی نایکی را در ذهنش شلعهور کرد. درست است که فیل نایت دوندهی معروف و موفقی نبود اما از تمام نیازهای یک دونده مطلع بود. مسیر فیل از تبدیل شدن خودش به یک ستاره در دنیای ورزش تغییر کرد و به مسیری تبدیل شد که به کمک کفشهایی که طراحی و تولید میکند بقیه در مسیر ستاره شدن بدوند.
روایت داستان کتاب کفش باز بسیار روان، ساده و گیرا است. فیل در کتاب زندگینامهاش صداقت خاصی را به کار برده است. از تمامی شکستها، پیروزیها سختی و لحظههای شیرین دوران کاریاش گفته است. حتی نایت از اینکه بگوید اشتباه کرده و تصمیمهای نادرست گرفته، هراسی ندارد و حتی در کتاب به کارهای غیراخلاقی خود در کسب و کارش هم اشاره میکند. اما نقطه اوج کفش باز، آخر کتاب است، جایی که فیل نایت از صمیم قلب با مخاطب صحبت میکند. کتاب کفشباز در سال ۲۰۱۶ بهترین کتاب مدیریتی از طرف سایت آمازون شناخته شد و در همان سال بیل گیس و وارن بافت هم کتاب کفش باز را بهترین کتاب سال معرفی کردهاند.
نکتهی طلایی که در کتاب وجود دارد و میتوان به آن اشاره کرد، مصمم بودن فیل نایت در کار است. سود او در هر سال ۲ برابر میشد و در ظاهر این خیلی عالی بنظر میرسد اما واقعیت این است که موفقیت بهای سنگینی هم دارد. هرچه نایک معروفتر و جهانیتر میشد، به همان نسبت هم شکننده میشد. وامها، بد خواهان، نمونههای تقلبی موجود در بازار، مالیت و ... ؛ اما هیچکدام نتوانستند نایکی را از پا در بیاورند. به قول نایت: «بزدلها هرگز شروع نکردند. ضعیفها در میان راه مردند و ما باقی ماندیم. خانمها و آقایان! ما باقی ماندیم.»
فیل نایت کتابش را به نوههایش تقدیم میکند تا هر آنچه بر او گذشته است را بدانند.
فیل نایت در ۲۴ فوریه سال ۱۹۳۸ در ایالت اورگان واقع در نیومکزیکو ایالات متحده آمریکا به دنیا آمد. وی در سال ۱۹۵۹ در دانشگاه اورگان تحصیلات خود را در مقطع کارشناسی پشت سر گذاشت. سپس در سال ۱۹۶۲ با اخذ مدرک کارشناسی ارشد از دانشکدهی بازرگانی استنفورد فارغالتحصیل شد. ایدهی شرکت نایک زمانی به طور جدی به ذهن فیلیپ نایت رسید که دانشجوی کارشناسی ارشد بود. در آن ترم استاد از آن ها خواسته بود یک مقاله با موضوع آغاز و راه اندازی یک کسب و کار جدید بنویسند. مقاله ی فیلیپ در مورد راه اندازی شرکتی بود که قابلیت رقابت با شرکت محصولات ورزشی آدیداس که در آن زمان قطب تولیدات ورزشی در سراسر دنیا بود را داشته باشد. ایدهای که فیلیپ در مقالهی خود شرح داده بود این گونه بود که با استفاده از نیروی انسانی ژاپنی ارزان، کفشهای ورزشی ارزان قیمت ولی با کیفیت بیشتری تولید شود. او از سال ۱۹۶۴ تا ۲۰۰۴ به عنوان مدیرعامل شرکت فعالیت کرد و تا ۲۰۱۶ نیز یکی از اعضای هیئت مدیره بود. ثروت خالص او درسال ۲۰۲۰ حدود ۳۹ میلیارد دلار تخمین زده شده است. او که هماکنون بیست و ششمین فرد ثرتمند جهان است، مالکیت شرکت تولید فیلم استاپ موشن لایکا را نیز دارد.
کتاب کفش باز را مترجمان زیادی به زبان فارسی ترجمه کردهاند. کتاب صوتی کفش باز با ترجمهی سید سعید کلاتی و صدای مهران مهمان دوست که توسط انتشارات صوتی ماه آوا منتشر شده است، هم اکنون در سایت فیدیبو در دسترس است. شما میتوانید برای برای دانلود کتاب صوتی کفش باز از طریق همین صفحه و یا اپلیکیشن فیدیبو اقدام کنید.
میخواستم در دنیا از خود نشانی به جا بگذارم، میخواستم برنده باشم. نه، بهتر است بگویم دلم نمی خواست بازنده باشم و بعد آن اتفاق افتاد. وقتی قلب جوانم شروع به تپیدن کرد وقتی ریههای صورتیام همچون بالهای پرنده پرگشودند. وقتی برگ درختان سبز شد. آن چه را میخواستم در زندگی به آن برسم به وضوح مقابل خود دیدم: بازی.
بله فکر میکردم خودش است. خود خودش. راز خوشبختی، عصارهی زیبایی يا حقیقت یا تمام آنچه باید میدانستیم، آن جا نهفته بود. در لحظهای که توپ بین زمین و آسمان معلق است. آن لحظه که هر دو مشتزن نزدیک شدن صدای زنگ پایان راند را حس میکنند. آن لحظه که دوندهها به خط پایان نزدیک میشوند و جمعیت، در هیبت یک فرد واحد، از جا برمیخیزد. همان اطمینان و الهام فرخندهای که نیم ثانیه قبل از تعیین برنده و بازنده بردلت جاری میشود. دلم آن را میخواست. هرچه که بود، میخواستم تمام زندگیام شود. میخواستم لحظه لحظهام را فرا بگیرد. گاهی در خیال، خود را یک نویسندهی بزرگ، یک روزنامهنگار چیرهدست، یا یک دولت مرد کارکشته تصور میکردم. اما آخرین رویایم هميشه این بود که ورزشکار بزرگی شوم. متأًسفانه. دست تقدیر از من یک ورزشکار خوب، اما نه بزرگ ساخت. دربیست و چهار سالگی بالاخره تسلیم این حقیقت شدم. در مسابقات دو و میدانی اورگون دویده و خود را متمایز کرده بودم. طی چهار سال شرکت در مسابقات، سه بار موفق به کسب عنوان شده بودم. اما این پایان کار بود. حالا که میتوانستم در هر دقیقه شش مایل بدوم از خود میپرسیدم: «چه میشد اگر راه دیگری وجود داشت که بی آنکه ورزشکار حرفه ای باشم، احساس ورزشکار بودن کنم؟ راهی که بتوانم به جای کار بیوقفه بازی کنم؟ یا آنقدر از کارم لذت ببرم که کار تبدیل شود به چیزی مثل بازی و ورزش.»
دنیا تا سرحد مرگ از جنگ و درد و بدبختی خسته شده بود. کار روزانه اغلب فرساینده و ناعادلانه بود، فکر میکردم شاید تنها درمان این ادبار و بدبختی یافتن رویایی شگرف و نامحتمل باشد که ارزش ریسک کردن را داشته باشد، رویایی لذتبخش که بتوان آن را با ذهنی همواره در پی ورزش دنبال کرد. خوشمان بیاید یا نه. زندگی یک بازی است. هرکس که این حقیقت را کتمان کند، هرکس که نخواهد بازی کند، به حاشیه میرود و من نمیخواستم به حاشیه بروم. واقعا نمیخواستم این اتفاق بیوفتد.
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 815.۸۳ مگابایت |
مدت زمان | ۱۴:۲۳:۱۵ |
نویسنده | فیل نایت |
مترجم | سعید کلاتی |
راوی | مهرداد مهمان دوست |
ناشر | ماه آوا |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۰/۰۱/۲۲ |
قیمت ارزی | 5.۵ دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
از فیدیپلاس شنیدمش و قراره توی دانشگاه ارائه ش بدم ، چون جذابیت ها و چالش های واقعی زندگی یک کارآفرین رو بازگو میکنه ، و روراست بودنش علت معروفیتش هست یه جاهایی احساس میکنی خودت توی اون موقعیتی ، حین سفر ها ، آشنا شدن با آدما، چالش سدمایه گذاری ، جلب اعتماد آدما ی کشورای دیگه، اهمیت اعتماد به نفس در مذاکره اهمیت جویدن کتب بیزینسی و صادراتی برای موفقیت در این عرصه ،،، و جایگاه اعتماد کردن بزرگتر ها و حمایتشون در بزرگ شدن بچه هامون ،،، پیشنهاد میکنم بشنوید ولی بدون نکته برداری ،فایده ای نداره ، مگر اینکه ۳ بار بشنوی
دوست داشتم بعد اتمام کتاب بلند بشم و تشویق کنم ، و با صدای بلند بگم هر جای دنیا که باشیم مشکلاتمون به یه شکل هست و نباید جا بزنیم،گوینده عالی بود،اولش برای نظری که خوندم صدای موزیک در بک گراند... حالم بد شد چون استادم گفته بود بخونم،منم عاشق کتاب صوتی هستم،گوش دادم و اصلا صدای موزیک نمیشنیدم،غرق داستان بودم،مهمترین چیز این هست که راوی خودش متوجه متن باشه تا بتونه اون حس منتقل کنه و این کتاب یک پیکیج عالی بود،مرسی فیدیبو.
عالی بود واقعا لذت بردم خیلی از ماها فکر میکنیم اگر توی یه کشر پیشرفته بودیم زندگی بهتری تجربه می کردیم این کتاب به درستی بیان میکنه هرجای دنیا که باشی مشکلات و سختی هایی وجود داره که باید مبارزه کنی و هیچ وقت کوتاه نیایی
کتاب بسیار خوب و الهام بخشی هست، از زمانی که شروع به دست فروشی کفش میکند تا نهایتا تبدیل شدن نایکی به یک امپراطوری را شرح داده و بسیار خط داستانی خوبی دارد. کتاب عملا ۳ بخش دارد، داستان تشکیل و رشد شرکت ، تکامل شرکت و مشکلات مخصوص این دوره و اخرین بخش هم شامل نتیجه گیری است
کتاب فوق العاده و صداوی راوی بسیار عالی است. همهی کتاب یک طرف و فصل آخرش یک طرف، اینکه حتی وقتی به تمام کارها و خواستههات میرسی باز هم کلی کار جدید پیش روت هست که باید انجامشون بدی و همیشه باید رو به جلو حرکت کنی. ممنونم از فیدیبو عزیز
خوب همین الان تمومش کردم. عالی بود. یه داستانه که به ت کلی انگیزه میده. من تازه شرکت خودمو راه انداختم و کارام زیاده این کتاب و کارهایی که قهرمان داستان برای نجات شرکتش میکنه خیلی به من امید و انگیزه داد. کار راوی هم عالی بود
کتاب خیلی عالی هست . پر از نکته ، باور های افراد کار آفرین رو میگه مثلا یا پیشرفت کن یا بمیر . من با این که کار آفرینم ، خیلی فکرم باز تر شد عالی بود . صدای خواننده و روان خوندن عالی
در یک کلام فوق العاده! آخر خوندن این کتاب میتونی به این نتیجه برسی که انگیزه و پیگیری خود آدم خیلی خیلی تأثیرگذارتره تا شرایط بیرونی و محیطی که توش زندگی میکنیم.
بنظرم خوب بود خاطرات یک کارآفرین، بزرگ شدن موفقیت و گذر از مشکلات اونم تو تشکیل تیم و داشتن کلی سختی و مکافات. بعد شنیدن این کتاب بیشتر از قبل نایکی رو دوست دارم.
من واقعا لذت بردم ،صدای راوی عالی بود، تنها ایراد کوچیکی داشت آهنگی که ابتدای هر فصل بود صدای بسیار بالایی داشت ،اما عالی بود و واقعا ازتون متشکرم