روزی روزگاری دختری به نام مینا توی یک خونهی زیبا زندگی میکرد.
اگر تصمیم میگرفت به دنبال معنی اسمش توی کتابها بگرده، متوجه میشد که مینا در زبان سانسکریت باستان به معنی ماهی بود.
ولی خب، خودش این رو نمیدونست، چون که هیچوقت توی هیچ کتابی دنبال معنی اسمش نگشته بود.
اون از کتابها و مطالعه کردن بیزار بود و نظرش راجع بهشون این بود:
"کتابها همیشه لای دست و پا هستند."