((نمایی از سپیده دم جرم شناسی محکومین (CC) در کارناوال جرم شناسی انتقادی)) «خداوند چه بسیار از خطاها و لغزشهایِ عمیق و بزرگ بندگان خود میگذرد و بر آنها حجاب میگذارد، لیکن انسانهای پر مدعای امروز که بر حکومت ماتریالیستیِ خود بر کره خاکی میبالند، غالباً نتوانسته اند دیروزِ تاریکِ خطاکاران را که امروز راهِ صداقت، انسانیت و درستی در پیش گرفته اند و مصراً میل به سودمند واقع شدن برای جامعه و خصوصاً معلمی در عرصه آموزشِ چرایی خطاکاری و چگونگی برائت از آن دارند، فراموش کرده و امروز و فردای درخشانِ آنها را بنام و به خاطر آن خطاکاری، برای ابدیت به خاک نسپارند.
بحث از اینکه چون دیروز خطاکار بوده اند بایستی امروز محدود مانده و بسیاری از حقوقشان سلب شود و از متن اجتماع دور نگه داشته شوند و نتوانند بر کرسیهای منزلت اجتماعی تکیه زنند، خود کم از یک خطای بزرگ نیست و جهل به الفباهای قرارداد اجتماعیِ تمدن ساز، بزه پوشی ارزش آفرین، سعادت طلبی و نیکوخصلتی ذاتی ابناء بشری را نوید میدهد. بزهکار امروز میتواند معمارِ جنایی – جرم شناختی فردا باشد و راه قانونگرایی در پیش گیرد و به عنصری فعال و با تجربه برای شناسایی کانونهای انحراف زا و روش یابیِ مطلوب پیشگیری از آنها مبدل شود.
به امید رنگ باختنِ کسوفِ عقلانیتها و تلألو بارقههای جاوید انسان مداری کیفری و جنایی و درک اینکه امید و امیدواری چیز خوبی است و شاید بهترین چیز باشد».
۱- در کشاکش نبرد نظریِ بهار و خزانِ تعالیم، رنگین کمانِ فلسفه و روند عرضه و تقاضای رویکردیِ علم جرم شناسی که سوابق تاریخی کهن دارد، یقیناً همه به اشراق در مییابند که ماهیت و مفهوم بهینه گرایی و بیشینه طلبیِ نظری آن چه و ملزومات نوگرایی و تحول آفرینی در عرصه آن چیست. با این وجود، کمتر بدان اندیشیده و آنرا کاویده اند، مگر در چشم اندازِ نگاههای نوعاً کلاسیک و اثباتی که امروزه دیگر رخت تکافو و استغناء در ترسیم سیمای جرم شناسی، آموزهها و شالودههای فکری آن بر تن ندارند. نمایش حیات خیره کننده و انسانی سیاستگذاریها، رهیافتها و موازین راهبردی علم جرم شناسی و درک و فهم ساختار مجمع الجزایری و گسترده آن نیازمند تتبع و تفحص در رفت و آمدهای نظری و سیاسی این علم و برجسته سازی موجودیت و اعتبار رویکردهای مختلف و بعضاً موازی و متهافت مجسم شده برای آن است.
جرم شناسی هرگز قصه واحدی ندارد و شهپرِ خیال آن بیشتر و پیش تر بال میکشد و از یک منظر نیز به «جهانِ جنایی پیرامون» نمی نگرد، لیکن داستان تلاش برای مدخلیت بخشیدن به اندیشههای انسان گرا و معرفی و نهادینه سازی نگاه اصلاحی و انسانی به محکومان، همواره و در ازمنه و امکنه مختلف در صورتهای گوناگونی بر سنگفرش فکری این علم ردهای فراوانی بر جای گذاشته و حتی در عصر تجربه رادیکال ترین و کیفرگراترین سیاستهای جرم شناختی نیز، حیات جوشانِ خود را به مخاطبان عرضه داشته اند. لذا برای شناخت علم جرم شناسی که در برداشتی هرمنوتیکی میتوان از آن به عنوان شاهراه علمی تلاقی تدابیر حقوقی و غیر حقوقی، کیفری و غیر کیفری، جامعوی، سیاسی و فرهنگی و اجتماعی و البته انتقادی در امر تدبیر مسائل و اتفاقاتِ دهکده جنایی جامعه تفسیر نمود، باید از عمر و سوابق رهنمودهای موازی و هم عرض آن مطلع شد و به آغاز و فرجامِ موازین جهانی و آرمان شهری آن نیز التفات داشت و با احترام و توجه ذات شناختی با قصه شکستهای متعدد مطرح شده در حاشیه و متن آن برخورد نمود. فهم این مسائل و درک آنها به فهم بهتر و عمیق تر چرایی و چگونگی رویکردهای انتقادی و تطور آنها در عرصه علم جرم شناسی کمک زایدالوصفی خواهد نمود.
در سایه سار امواج واقعیات حاکم بر دهکده جنایی، در دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ میلادی که رفته رفته جرم شناسی اصلاح و درمان و تفکرات جرم شناسی علت شناختی بالینی با وجود عقبه تاریخی مسلم و مرتکز خود آماج نقدهای گسترده قرار گرفت و حتی از ناکارآمدی و واقع گرا نبودنِ آنها صحبت به میان آمد و فرضیه ظاهرگرا بودن و شکست جرم شناسی سنتی و کلاسیک روز به روز با استقبال مواجه میگشت، به یکباره در قلمرو نظام اجتماعی ایالات متحده آمریکا و برخی از ممالک انگلیسی زبان هم طریق با مبانی فکری نظام حقوقی کامن لا، گفتمان جرم شناسی انتقادی با رویکرد جدیدِ خود اعتبار مضاعف حاصل نمود که با داعیه عبور از جرم شناسی کلاسیک، تفسیری جدید از فرایند بزهکاری، سهامداران و سیر تکوین و تطور آن درانداخت.
در کلام جرم شناسی انتقادی که بر اسلوب اقتصاد و سیاست تکیه دارد، جرم محصول تبعیض طبقاتی و نژادی در جامعه و ساختار نامناسب و غیرعلمی تأسیسات و نهادهای حقوقی و اجتماعی است. بخلاف جرم شناسیهای کلاسیک و جریانِ غالب که عمدتاً ریشههای ارتکاب جرم را به عوامل درونی و فردی ارجاع میدهند، جرم شناسی انتقادی آشکارا جرم را ناشی از شرایط ساختاری جامعه، نهاد قدرت رسمی و اشکال مختلف تبعیض فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی نهادینه شده در اجتماع و در چرخه تعاملی شهروندان میداند.