درباره قواعد حقوقی حاکم برمخاصمات مسلحانه بین المللی در نبردهای زمینی
ر به این که در منشور اصل عدم توسل به زور مبنی واقع شده است لذا از توصیف حقوق جنگ به این نوشتار امتناع شده است اما جنگ یک پدیده بین الدول است و چه قبل از منشور و تأسیس سازمان ملل متحد و چه پس از آن در طی قرون به کرات واقع شده است، لذا مستلزم حاکم نمودن قواعدی است که در ساختار حقوق بینالملل عمومی جایگاهی دارند.
که نسبت به عملکرد هر یک از نیروهای سه گانه نظامی اگر چه برخی از قواعد مشترک میباشند (مثلاً تمیز روامیان متحاربین و غیر متحاربین، یا توصیف واژه اسیر برگرفتارشدگان خواه در نبرد زمینی، خواه در نبرد دریایی و خواه در نبرد هوایی مثلاً یک چتر باز) اما اغلب قواعد به صورت منجز تدوین شده و قابلیت اعمال دارند به همین دلایل این نوشته را تحت عنوان: قواعد حقوقی حاکم بر مخاصمات مسلحانه بینالدولی در نبردهای زمینی
به رشته تحریر در آمده است که جنگهای جهانی اول و دوم و همه جنگهای بزرگ به خصوص مهمترین جنگ زمان یعنی دفاع مقدس (جنگ تحمیلی رژیم متجاوز بعثی عراق به میهن اسلامی )با تفکیک عناصر حقوقی و رابطه علت و معلولیی و عظیم ترین پیروزی نظامی-سیاسی برای میهن اسلامی و تحولات سیاسی را در عرصه بینالمللی به ثمر رساند مورد استنباط قرار گرفته است.
مخاصمات مسلحانه به سه صورت ممکن است وقوع یابند:
۱- مخاصمات مسلحانه بینالدولی که در این نوع مخاصمات اطراف متخاصم، اتباع حقوق بینالملل یعنی دولتها هستند.
۲- مخاصمات مسلحانه غیر بینالمللی که در یک کشور خاص اما توسط گروهها یا شبکههای بیگانه صورت میگیرد که چون این اشخاص متخاصم مقابل تبعه حقوق بینالملل توصیف نمیشوند این نوع مخاصمات مسلحانه غیر بینالملل توصیف میشود هر چند که گروهها و شبکههای متخاصم مقابل مورد حمایت یک یا چند دولت هم باشند. مانند جنگ سوریه که شبکه فریب خورده به اصطلاح «داعش» در آنجا به مخاصمات مسلحانه مشغولند و مورد حمایت بریتانیا، فرانسه به عاملیت آل سعود و ترکیه و کاخ سفید است، لیکن چون حمایت کنندگان مستقیماً و به عینیت در عرصه مخاصمات مسلحانه حضور ندارند لذا تحت عنوان مخاصمات مسلحانه غیر بینالمللی قابل توصیف است همین ارزیابی نسبت به جنگ با تروریستها در عراق هم تطبیق دارد.
۳- مخاصمات مسلحانه داخلی که در این وضعیت شورشهای شهروندان یک کشور علیه حکومت آنان توصیف میشود فلذا به طور مستقیم به حقوق بینالملل مرتبط نمیشود مگر در راستای رعایت اصل حقوق بشر دوستانه در مخاصمات مسلحانه و حقوق بشر نسبت به اشخاص (شهروندان). اما هر گاه با مداخله دولت یا دول دیگر در عرصههای نبرد توأم شود نوع مخاصمات مسلحانه به مسلحانه بینالدولی تحول خواهد یافت بارزترین رویکرد عملی این وضعیت جنگ لیبی است که مقدمتاً قیام داخلی علیه حکومت قذافی آغاز شد، متعاقباً و توأم با آن نیروهای ناتو، ایالات متحده بریتانیا و فرانسه به تهاجمات هوایی علیه حکومت قذافی اقدام نمودند که باعث سقوط رژیم کودتایی قذافی شد، سپس مبارزه میان قیام اسلامی و قبیلههای شورشی محلی مبارز جهت کسب قدرت را به مخاصمات مسلحانه داخلی سوق داد، و این روند باعث اخلال در امنیت داخلی و به تبع آن امنیت بینالمللی لیبی گردید که متعاقباً سرزمین آن کشور عرصه مخاصمات مسلحانه غیر بینالمللی گردیده است و به صورت موردی خاصی از مخاصمات مسلحانه از دیدگاه حقوق بینالملل قابل بررسی است.
جنگ به مفهوم سنتی آن تحمیل اراده ( نقطه نظرات سیاسی یا عقیدتی) دولت متخاصم مهاجم به طرف مقابل است. جنگ یک واقعه بین الدولی است، زیرا که نبرد مسلحانه و عمومی است میان دولتها لذا در روابط میان دولتین متخاصم قابل ارزیابی و تحلیل است و بنابراین بر مبنای قواعد حقوق بینالملل حاکم در این زمینه بایستی مدیریت شود.