اول صبح خانم اسنودن وارد کلاس شد و گفت:
"صبح بخیر بچهها! امروز تمرین ذهنیِ ما اینه که در مورد مهربونی فکر کنیم… حالا لطفا همه روی قالیچهی روی زمین بشینین."
بچهها به حرف معلمشون گوش دادن و روی قالیچه نشستن.
با دقت گوش میدادن.
چشمهاشون رو بسته بودن و منتظر کلمات خانم اسنودن بودن.
بچهها توی ذهنشون اون کلمات رو برای کسی که خوشحالشون میکرد فرستادن…