کیسی مادری جوان و تنهاست بعد از سالها تنهایی سرانجام عشق واقعی را در وجود برادی مورفی، ستارهی معروف هاکی، پیدا میکند.
برادی به او پیشنهاد ازدواج میدهد و کیسی که از این اتفاق سرشار از ذوق و امید است مشغول برنامهریزی مراسم عروسی میشود.
اما درست در همین زمان نامهای از پدرش دریافت میکند، پدری که پانزده سال پیش او و مادرش را با نامهربانی ترک کرده است حالا آمده و میخواهد کیسی را ببیند.
آیا او واقعاً میخواهد بعد از این همه سال گذشته را جبران کند؟ یا نقشهی دیگری دارد؟