درباره دلالت ها و عوامل موثر بر کنش های خانوادۀ ایرانی
ذهن بشر میتواند امور به هم پیوسته را از هم، انتزاع و جدا کند؛ امّا در متن واقعیت، موضوعات، درهمتنیدهاند؛ سیاستها و برنامههای اقتصادی، آثار اخلاقی، اجتماعی، اعتقادی و بهداشتی، بر جای میگذارند؛ استانداردهای بهداشتی، پیامدهای اقتصادی دارند و تکنولوژی مدرن هم ـ که خود، در یک پارادایمِ اعتقادی و اخلاقی مدرن، تولید شده ـ اقتضائات اخلاقی و اعتقادی خود را میآفریند. اعتقادات عمیق ما، حسّ زیباییشناسانه در رفتارهای ما را متحوّل میکند و تحوّل در سبک زندگی نیز، پیامدهای اعتقادی و اخلاقی عمیقی دارد.
غلبۀ نگاه تجزیهگرایانه را از عملکرد نهادهای مختلف، میتوان دریافت؛ هماکنون، در تدوین بستههای سیاستی و برنامهای در حوزههای اقتصاد و سیاست، پیوست فرهنگی و خانوادگی آن، تدوین نمیشود و این نکته، نه به خاطر آن است که مسئولان ذیربط، خود را نسبت به خانواده موظّف نمیدانند؛ بلکه اصولاً، تصویری روشن از خانواده و خانوادهمحوری، در تدوین سیاستها و برنامهها ندارند.
نهادهای تربیتی نیز، با انتزاع حوزۀ ارزشها از هنجارها و رفتارها، به بیان ارزشهای اخلاقی میپردازند؛ امّا برای درونیکردن ارزشها و جریاندادن ارزشهای فرازمانی در زندگی متحوّلِ امروز و فردا، و تبدیل آنها به هنجارها به عنوان قواعد عمل اجتماعی، سیاستها و برنامههای دقیق و سرمایهگذاریهای ثمربخش ندارند.