بعدازظهرِ یک روزِ طولانی، در حالی که همهی بچههای کلاس داشتن باهم صحبت میکردن، صدای معلمشون خانم کِی رو شنیدن که بهشون گفت:
"بچهها، من ازتون میخوام که با هم گروهیهاتون مشغول بشین و یک پوستر دربارهی چگونگیِ جلوگیری از وقوع آتشسوزی درست کنین. برای این مسابقه فقط سه تا ورقهی بزرگ دارم که بهتون بدم."
مِگان، لاتاشا، یاسمین و سوفیا تصمیم گرفتن که طبق معمول باهم توی یک گروه باشن.
پس دخترها دست به کار شدن.
میز و صندلیهاشون رو جا به جا کردن و به شکل دایره کنار هم گروهیهاشون نشستن.
لاتاشا هم به سوفیا کمک کرد تا ویلچرش رو تکون بده و به بقیه ملحش بشه.