در اینجا، «پارادایم قدرت» برای اشاره به «ساخت قدرت مستقر و مسلط در یک جامعه» (مانند پارادایم قدرت پهلوی و جمهوری اسلامی در جامعۀ ایران معاصر) و «توضیح رابطۀ آن با جامعه و نیروهای اجتماعی» (بهمثابۀ زمینۀ اجتماعی آن پارادایم قدرت) به کار میرود. بهطورکلی، در هر جامعه یک پارادایم قدرت مستقر و مسلط و تعدادی پارادایمهای قدرت ضعیف و حاشیهای وجود دارد که نسبت به پارادایم قدرت مستقر و مسلط رویکردی سلبی و تغییرطلبانه دارند. بر این اساس، نوعی منازعۀ تاریخی و کشمکش دائمی میان نخبگان و نیروهای پارادایم قدرت مستقر و مسلط، و نخبگان و نیروهای پارادایمهای قدرت حاشیهای و ضعیف (که در مرحلۀ «ما قبل پارادایمیِ» خود به سر میبرند) وجود دارد.