آنان دوباره حدود دو سه مایل راه رفتند. از حاشیه یک مزرعه بزرگ شلغم گذشتند و به دروازه قرص و محکمی رسیدند. آن طرفِ دروازه کوره راه ناهمواری از میان پرچین کوتاه و منظمی به سوی تودهای از درختان، در فاصلهای دور امتداد مییافت در طول کوره راه پیش میرفتند تا این که سقفهای گالیپوش یک خانه بزرگ، از میان درختان پیش رو به بیرون آمد. وقتی نزدیکتر شدند ناگهان صدای شدید واقواق سگ برخاست. فرودو و سام ساکت ایستاند؛ ولی پیپین چند قدمی جلوتر رفت. دروازه باز شد و سه سگ عظیمالجثه مثل برق توی راه جستند و به سوی مسافران هجوم بردند...