طنز راهگشا است. طنز توانایی این را دارد که تلخترین قصهها را به شکلی شیرین به خورد خواننده بدهد و او را به فکر کردن وادار کند. یکی از نویسندگانی که از قلم زیبا و دید فوقالعادهای که به شکل ذاتی دارد استفاده کرده و توانسته است اثری بهیادماندنی خلق کند ولادیمیر لورچنکوف است. او در کتاب صوتی رؤیای ایتالیایی داستانی دردناک را به شکلی خندهدار تعریف میکند و با بزرگنمایی و غلو تصویری را در مقابل مخاطب میگذارد که او را مجبور میکند تا پایان کتابش را بخواند.
کتابی که ما در ایران به نام رؤیای ایتالیایی میشناسیم کتابی است که نویسندهی اهل مولداوی، ولادیمیر لورچنکوف سال ۲۰۰۳ به روسی نوشته و راس آفبرگ در سال ۲۰۱۴ به انگلیسی برگردانده است. این کتاب در انگلیسی «the good life elsewhere» نامیده شده و نظرات زیادی را هم به خود جلب کرده است.
داستان کتاب رؤیای ایتالیایی، داستان گروهی مردم مولداوی است که رؤیای مهاجرت به بهشت ذهنی خودشان، ایتالیا را در سر میپرورانند و در این مسیر تلاشهای زیادی انجام میدهند. در این داستان روابط رو به رشد مولداوی با اتحادیهی اروپا، بیگانهستیزی ایتالیا و سایهی روسیه که هنوز بر سر مولداوی سنگینی میکند هم به تصویر کشیده شدهاند. شخصیت اصلی داستان پسری به نام سرافیم است که از دهسالگی عاشق ایتالیا بوده و اطلاعات بسیار زیادی دربارهی این کشور دارد. او رهبری همراهان و هممحلیهایش در رفتن به رم را بر عهده دارد و نقطهی امید این مردم بهحساب میآید. هرچند هیچچیز به این سادگی پیش نمیرود.
کتاب رؤیای ایتالیایی لحنی طنازانه و جذاب دارد و با همین زبان توانسته است دردهای مردم مولداوی را به تصویر بکشد. مردم این کشور پس از جدایی از شوروی دچار مشکلات جدی اقتصادی شدند و از بیکاری و فقر رنج میبردند. همین باعث شد تعداد زیادی از اهالی این کشور به سرزمینهای همسایه پناه ببرند. کتاب رؤیای ایتالیایی پس از انتشار با اقبال بسیار زیادی مواجه شد و نقدهای زیادی هم دربارهی آن نوشته شد. والاستریت ژورنال این رمان را خندهدار و درعینحال اثری برجسته نامیده و پروفایل مگ هم آن را یک کمدی جدی و غمانگیز نامیده است.
کتاب رؤیای ایتالیایی جایزهی اولین اثر نویسنده را برای ولادیمیر لورچنکوف به ارمغان آورد و سال ۲۰۰۸ هم جایزهی ادبی روسیه به این کتاب تعلق گرفت.
لورچنکوف نویسنده و روزنامهنگار اهل مولداوی متولد سال ۱۹۷۹ در شهر کیشینف است. زمان تولد او هنوز این کشور جز اتحاد جماهیر شوروی بود و پدرش هم بهعنوان افسر در این ارتش خدمت میکرد. ولادیمیر کوچک به سبب شغل پدر در کودکی بسیاری از نقاط این سرزمین پهناور از ترانس بایکال تا بلاروس، اوکراین، مجارستان و بخشهایی از مغولستان را دیده بود. او بعدها در مولداوی در رشتهی روزنامهنگاری درس خواند و یک دههی بهعنوان خبرنگار جنایی کار میکرد.
او علاوه بر روزنامهنگاری چندین کتاب هم نوشته است که مشهورترین آنها رؤیای ایتالیایی است. این همان کتابی است که نویسنده را به شهرت رسانده است. ولادیمیر لورچنکوف همچنان ساکن مولداوی است و به نوشتن ادامه میدهد.
رؤیای ایتالیایی را خانم مهسا زمانی به فارسی برگردانده و نشر کتاب را نشر خوب بر عهده داشته است. نسخهی صوتی این کتاب را هم همین انتشارات و با گویندگی منصور ضابطیان منتشر کرده است. کتاب صوتی منصور ضابطیان را میتوانید در همین صفحه از فیدیبو خریداری کرده و گوش کنید.
رؤیای ایتالیای یک طنز اجتماعی است که به گفتهی خود لورچنکوف حقیقتی تلخ را در خود دارد. او در این کتاب از این حرف میزند که تغییر مکان نمیتواند زندگی را تغییر دهد و تغییرات باید در درون افراد اتفاق بیفتند. نوشتن رؤیای ایتالیایی انتقادات زیادی را در پی داشت و درعینحال افراد زیادی را هم به طرفداران قلم این نویسنده اضافه کرد. این کتاب برای تمام کسانی که دوست دارند دنیا را از دریچهی نگاه مردی که در فقیرترین کشور اروپایی زندگی کرده و در نوجوانی کمونیسم را تجربه کرده است ببینند، بسیار مناسب است و از افراد نوجوان تا سالخوردگان میتوانند آن را بخوانند. شنیدن این کتاب برای عصرهای طولانی تابستان و تمام زمانهایی که در ماشین، مترو و ... میگذرانید یک انتخاب خوب بهحساب میآید.
نزدیک ماه فوریه، روستاییان اهل لارگا تصمیم گرفتند اولین دورهی مسابقات کرلینگ خوب را برگزار کنند. زمین بسیار گرم بود و ساقههای ذرت خشکشده در طویلهها حتی خشکتر شده بودند و با اندوه در انتظار آغوش گرم آتش بودند. در چنین شرایطی، بهعلاوهی نبودن محوطهی هاکی یخی در شهر، آنها تصمیم گرفتند روی خاک ساده بازی کنند. بازیکنان سنگ را روی زمین میکشیدند تا اینکه نوعی تختهی چرخدار زیر آن گذاشتند. واسیلی، رانندهی تراکتور، آن را بهسرعت ساخته بود. بازی ظهر شروع میشد و جمعیت به این موضوع کاملاً بیتوجه بود که پدر پایسی، کشیش روستا، قبلاً کل مسابقهی کوچک را نفرین کرده و آن را «توهم شیطانی از یک ایتالیای شیطانی» نامیده بود.
نیکیتا تیکاچ که شیکترین لباسهایش را پوشیده بود روستاییان را مخاطب قرار داد: «مثل سربازها تمرین کنین، مثل ژنرالها پیروز بشین. درسته که گلوله پرواز میکنه، ولی شمشیر هم هرگز بیاستفاده نمیمونه. شما میخواین به ایتالیا برین، قبل از حریف، ورق آس رو پایین نیارین... منظورم اینه که شما باید اون سنگ رو هل بدین! آمادهاین؟»
بازیکنان فریاد زدند: «آماده!»
در سوت دمیده و بازی شروع شد. درست است، قرار بود بازیکنان کرلینگ اهل لارگا با سنگ چهلوپنج پوندی بازی کنند. سنگی که آنها داشتند تقریباً سیصد پوند وزن غیرمجاز داشت؛ لارگاییها تصمیم گرفتند در سختترین شرایط تمرین کنند تا حداکثر نتیجه را به دست آورند. با این روش آنها مطمئناً واجد شرایط مسابقات بینالمللی میشدند.
نیکیتا از تریبونی که خودش سریعاً درست کرده بود بازیکنان را بدون کمترین هیجانی تماشا میکرد. تیکاچ تقریباً هر دقیقه در گلویش آب کوزهای را قرقره میکرد که چند سال پیش در فروشگاه روستا پیداکرده بود.
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 929.۵۳ مگابایت |
مدت زمان | ۰۶:۴۶:۱۱ |
نویسنده | ولادیمیر لورچنکوف |
مترجم | مهسا زمانی |
راوی | منصور ضابطیان |
ناشر | کتاب صوتی نشر خوب |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۹/۱۱/۱۸ |
قیمت ارزی | 4 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
با عرض ادب خدمت دوستان کتابخوان و فهیم لطفا نظرتون رو راجع به کتابها بنویسید تا جهت خرید هر کتاب بتونیم به هم کمک کنیم و تصمیم درستی بگیریم ممنون
ترجمه این کتاب و مطرح شدنش متاسفانه جنبه سیاسی دارید، از این مسئله که بگذریم رمان بدی نبود، به هرحال هر جامعه ای شبیه جامعه ذکر شده در کتاب میتواند همذات پنداری کند پیام نویسنده جالب بود صدای گوینده به خودی خود بد نبود اما فضاسازی اصلا جالب نبود و روند خوانش گوینده کسل کننده بود و همچنین صدابرداری چندان حرفه ای نبود کتاب های فاخر رو بخونید یا بشنوید اون آخرا هم سری به این کتاب بزنید😉
ابتدا تصور میکنید با داستان طنزی سر وکار دارید ولی وقتی پیش می روید میبینید دارید تلخترین داستانی که میشود را گوش می دهید. تلخی بی پایان مردم مولداوی که قربانی فقر دنیای سوسیالیزم و استقلال بی پایه پس از آن هستند. برای آنها ایتالیا یک آرمانشهر برای گریز از این تلخی بی پایان است. چیزی که بتدریج معلوم می شود برای آ نها یک سراب است.. ترجمه و خوانش خوبی هم دارد.
اعتراف می کنم اگه خوانش زیبای آقای ضابطیان نبود و قرار بود خودم بخونم هرگز ادامه ش نمی دادم. اما از وسطای داستان به بعد که نوع روایت دستت میاد دونستن ادامه برات جالب تر میشه و وقتی به عمق داستان فکر می کنی لذت شنیدنش دو چندان میشه. من که تو خونه تکونی یه روزه تمومش کردم.
نکته ا که میخوام اضافه کنم این هست که تایم قطعات موسیقی بالا هست و این به نظرم یکی نقاط قوت آن هست چون موسیقی بسیار عالی داشت و به ایجاد تجربه ای بهتر از کتاب کمک می کرد واقعا ممنون از آقای منصور ضابطیان و عوامل دیگر که در تولید این کتاب صوتی نقش داشتند
اولش بخاطر صدای منصور ضابطیان ونوع خوانشش خوشمنیومد ولی بعد کتاب اونقدر جذاب شد که هیچجوره نتونستم رهاش کنم.فوق العاده بود و متاسفانه من چقدر یاد جامعه خودمون میفتادم. با همه احترامی که برای منصور ضابطیان قائلم بنظرم اگر کس دیگه ای کتاب رومیخوند بهتر بود
در سال ۲۰۲۴ خیلی جالبه که نسخه صوتی سانسور داره نسبت به نسخه چاپی!!! اگر بد بود خب چاپ هم نمی شد!!! در ضمن من فکر کنم جزو خوانشهای قدیمی اقای ضابطیان باشه چون خیلی غیرحرفه است. خود کتاب اما به شدت پیشنهاد میشه مخصوصا برای کسانی که قصد مهاجرت به هرقیمتی رو دارند.
«لوپو زیر لب گفت: اون از کجا می دونست اوضاع به جایی میرسه که دیگه ازون بدتر ممکن نباشه؟ مشاور گفت: آخه از همون روز اول خشت رو کج گذاشتیم. منتها چند سال از کیسه خرج کردیم و خوردیم و دزدیدیم. الان دیگه ته کشیده.»
عالی عالی عالی اجرای آقای ضابطیان فوقالعاده بود، جذاب و غیر یکنواخت موضوع کتاب هم دوست داشتم ، طنز تلخ، فانتزی ، با غیر خسته کننده، کلی بالا و پایین ... مرسی آقای لورچنکف مرسی آقای ضابطیان :)
بدون هیچ کشش داستانی باید از قبل با تاریخ و گولاکها و ... آشنایی داشته باشید تا اون وسطها بفهمید منظورش چی بوده خوانش بی احساس و خالی از شور خواننده به هر نحو ممکن بیشتر از ۶۳ درصد کتاب رو نتونستم گوش بکنم دیدم واقعا وقت تلف کردن هست