داستانهای معمایی و جنایی از دیرباز طرفداران خاص خودش را داشته و هم اکنون نیز دارد. روایت و نوشتن یک داستانی که درش یک جرم اتفاق افتاده است و در طول داستان نویسنده، شخصیتها و از همه مهمتر خوانندهی کتاب به دنبال مجرم میگردند. همین جستجو و رازآمیزی داستانهای جنایی است که خواننده را پای کتاب مینشاند. کتاب فهرست مهمانها ( the guest list ) نیز از آن دسته رمانهایی است که خواننده را وادار میکند تا انتهای کتاب همراه نویسنده باشد. اگر به این سبک از رمان علاقهمند هستید لازم به ذکر است که کتاب فهرست مهمانان را نمیتوانید زمین بگذارید.
همگی یه یک مهمانی دعوت شدهاند. نه یک مهمانی معمولی بلکه عروسی زوجی به ظاهر بیعیب. داماد ستارهی تازه کشف شدهی تلویزیون، بسیاز جذاب و آداب دان؛ عروس هم دختری زیبا، باهوش و مدیر یک مجله. عروسی غرق در تجمل؛ از آن عروسیهایی که فقط در فیلمها میتوان دید. عروسی در مکانی قرار بود باشد که مهمانی را به خاطره انگیزترین مهمانی افراد دعوت شده و البته عروس و داماد تبدیل کند. از دیگر شخصیتهای داستان میتوان به هلن، دوست عروس؛ الیویا خواهر ناتنی و ساقدوش عروس که به خاطر رازی که در سینه دارد و غم حاصل از آن روز به روز لاغرتر میشود؛ جانو دوست قدیمی و ساقدوش داماد که با داماد سری از دوران مدرسه دارند که هر از چندگاهی به کابوس شبانهی آنها تبدیل میشود و اوفی برنامهریز این عروسی مجلل که بیش از حد طبیعی نگران است، اشاره کرد.
در میانهی مراسم ناگهان چراغها خاموش میشوند، صدای جیغی به گوش میرسد، تاریکی مطلق همهجا را فراگرفته و با روشن شدن دوبارهی آنها، جسدی پیدا میشود.
تک تک افراد حاضر، رازی را سینه حمل میکند. حسادت، اشتباه و جنایت. در اتنها هم جسدی که ماجرای عروسی را به داستانی خواندنی تبدیل میکند. موضوع کتاب لیست مهمان ها، پیدا شدن جسدی در شب عروسی است که تصورش، هرکسی را به فکر فرو میبرد.
کتاب فهرست مهمانان اثر لوسی فولی، با داستانی جنایی و معمایی در سال ۲۰۲۰ منتشر شد. در همان سال این کتاب مورد استقبالی بینظیر قرار گرفت و به عنوان بهترین کتاب سال، از جانب گودریدز انتخاب شد. کتاب مذکور پرفروشترین کتاب آمازون و نیویورک تایمز بوده و به عنوان یکی از بهترین تریلرهای هیجان انگیز ۲۰۲۰ نیز شناخته میشود.
برای دانلود کتاب فهرست مهمانان میتوانید به سایت فیدیبو رفته و یا با دانلود اپلیکشن آن به نسخهی الکترونیک این کتاب دسترسی داشته باشید.
لوسی فولی خالق کتاب فهرست مهمانان یک نویسندهی جوان ۳۵ ساله است ( متولد سال ۱۹۸۶ ) و هم اکنون ساکن شهر لندن است و از سال ۲۰۱۵ وارد عرصهی نویسندگی شد. لوسی فولی که ادبیات انگلیسی خوانده، پیشتر به ویراستاری داستان کوتاه مشغول بود. از زمانی که نویسندگی را آغاز کرد آثار قابل توجهی را به رشتهی تحریر درآورد. از کتابهای لوسی فولی میتوان به مهمانی شکار، کتاب گمشدهها و پیدا شدهها و آپارتمان پاریس اشاره کرد؛ که در حال حاضر به جز فهرست مهمانان فقط مهمانی شکار به زبان فارسی ترجمه شده است.
علاقهمندی مخاطبان به کتابهایی در این ژانر چه نوع کلاسیک آنها چه به سبک نوین، باعث شده است که مترجمان و ناشران زیادی به ترجمه و انتشار کتابهایی از این دست رو بیاورند تا خوانندگان فارسی زبان نیز، به رمانهای معروف و مشهور خارجی که به زبانهای مختلفی نوشته میشوند و مورد قبول مخاطبان زیادی نیز قرار میگیرند، دسترسی داشته باشند. ترجمهی کتابهایی از دست کار چندان سادهای نبوده و در مجموع مترجم باید در ترجمهی اثر اصل امانتداری را رعایت کند. که شاهد تحقق این مهم در همهی ترجمههای این کتاب هستیم. کتاب فهرست مهمانان از آنجایی که مورد قبول خیل عظیمی از خوانندگان کتابهای جنایی قرار گرفت، به همت نشر نون و به قلم محدثه احمدی، مترجم جوان و چیره دست، در سال ۱۳۹۹ به زبان فارسی بازنویسی شد و تا کنون به چاپ سوم هم رسیده است. همچنین نشر البرز به ترجمهی علی قانع، نشر رمان روزگار به قلم سمانه تیموریان، نشر چکامه به ترجمهی چکامه چاووشی و همچنین نشر آذرمیدخت با ترجمهی غزل مرتضوی هم این کتاب را چاپ کردهاند.
مخاطب این کتاب تمامی بزرگسالانی هستند که به رمانهای جنایی و معمایی علاقهمند هستند. لازم به ذکر است که این کتاب روند کندی دارد و یک اتفاق چندین بار از زبان افراد مختلف و از دیدگاههای متفاوت بیان میشود تا هیچ نکته و سرنخی از چشم خواننده پنهان نماند پس اگر از آن دسته افرادی هستید که دوست دارند نویسنده یک راست سر اصل مطلب برود، و دوست ندارید یک اتفاق را از دید چند فرد حاضر در محل بخوانید، باز هم این کتاب را به شما توصیه میکنیم زیرا که فهرست مهمانان یک کتاب منحصر به فرد است که شما را به عنوان یک خواننده، پای کتاب میخکوب خواهد کرد.
وقتی اسم ویل را میبرم چهرهی چارلی درهم میرود و میگوید: « هنوز هم نمیفهمم چرا جولز این قدر زود داره باهاش ازدواج میکنه. فکر کنم اخلاق جولز این طوریه. وقتی تصمیمش رو بگیره سریع وارد عمل میشه. ولی حرف من یادت باشه: » هان! اون مرد داره یه چیزی رو مخفی میکنه، فکر نمیکنم واقعاً همون آدمی باشه که وانمود میکنه. برای همین برنامهی ویل را آن طور مخفیانه تماشا میکنم. میدانم چارلی خوشش نمیآید. گاهی: نمیتوانم جلوی خودم را بگیرم و حس میکنم تنفر او از ویل تا حدی شبیه به حسادت است. واقعاً امیدوارم از سر حسادت نباشد. چون این چه معنایی دارد؟
شاید هم با مهمانی مجردی ویل ارتباطی داشته باشد. با اینکه کار اشتباهی بود. چارلی به عنوان دوست جولز به آن مهمانی رفت. وقتی آن آخر هفته را در سوئد گذراند و بعد. به خانه برگشت، حال عجیبی داشت. هر بار اشارهای به آن مهمانی کردم رفتارش عجیب شد و خودش را عقب کشید. پس رهایش کردم. همین که سالم برگشت خوب است. نه؟ حالا دربا خشنتر میشود و این قایق ماهیگیری قدیمی همزمان به همه طرف پرتاب میشود؛ انگار مثل یکی از آن دستگاههای گاوبازی سعی دارد ما را در دریا بیندازد.
ساقدوش ها با احتیاطء به سمت جسد می روند. قسمتی از جسد روی بخش خشک زمین نیست و به قسمت باتلاقی نزدیک است. تا همین الان هم باتلاق خودش را به دور جسد رسانده و با تلاش و عشق آن را احاطه کرده است. انگار به دنبال این است که اگر جسد به شکلی معجزه آسا و ناگهانی زنده شد و تلاش کرد بایستد، کار را برایش سخت تر کند. چون باید دست یا پایش را از دل باتلاق بیرون بکشد. چون سينهی مرطوب و سیاه زمین او را محکم در آغوش گرفته است. باتلاق قبلا هم اجسادی را قورت داده و آنها را در اعماق وجودش کشانده است. ولی از آن زمان خیلی گذشته و حالا واقعاً گرسنه است.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 2.۰۰ مگابایت |
تعداد صفحات | 328 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۰:۵۶:۰۰ |
نویسنده | لوسی فولی |
مترجم | محدثه احمدی |
ناشر | نشر نون |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | The Gues t List |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۹/۱۱/۱۸ |
قیمت ارزی | 5.۵ دلار |
قیمت چاپی | 60,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
لوسی فولی و هالی جکسون نویسنده هایی هستند که شاید این روزا تو ادبیات جنایی معمایی اسمشون پرآوازه شده و خب قطعا مقایسه آثارشون با اگاتا کریستی اصلا درست نیست. راجع به جکسون در مشخصات کتابهای خودش نوشتم اما این کتاب: به نظرم با توجه به تحصیلات نویسنده اصلا بعید نبود که کتاب اینطور ادبیات خوبی داشته باشه وترجمه هم واقعا خوب بود کتاب نسبتا روانی هست و اون فضا خوب تصویر سازی شده اما موضوع راجع به جشن عروسی جولز(جولیا) و ویل هست که در یک جزیره متروکه گرفته میشه ساقدوشهای داماد دوستان هم مدرسه ایش هستند و چارلی نردیکترین دوست به داماده چون رازی سر به مهر بینشون هست از دوران مدرسه تنها ساقدوش عروس خواهر ناتنی اش که با افسردگی درگیره. جولز بعنوان عروس برعکس ظاهر قوی و قدرتمندش مشکلات درونی با خودش داره و مادر مغرورش و پدرش کت سالهاست جدا شدن و در این نراسم حاضرن البتا پدر با جدیدترین همسرش، نزدیکترین دوست به عروس چارلیه که با همسرش در این جشن خاضره و خب زندگی اونها هم تحت تاثیر ماجراهای این عروسی قرار میگیره در شب عروسی برق ها میره و خدمتکار مبهوت و جیغ زنان وارد میشه و از اینجا انگار این موضوع پاز میشه میره سراغ شخصیت ها و ارتباطشون باعروس و داماد و رازهاشون ‼️‼️از اینجا به بعد خطر اسپویل هست مثلا هانا همسر چارلی( دوست صمیمی عروسه از دوران نوجوانی) ، ولی هانا در خلال این اتفاقات متوجه میشه همچین هم رابطه دوستی نبوده و در دوران افسردگی پس از زایمان هانا چارلی و جولز باهم رابطه داشتن و قضیه تازه ست یا خواهر عروس میخواد به عروس بگه ویل همونیه که تو دانشگاه اون بلا رو به سرش اورده یا هانا میفهمه ویل همونه که باعث مرگ خواهرش شده و در نهایت چارلی که داره بابت نگه داشتن راز ویل که در دوران مدرسه باعث مرگ هم دوره ایشون شدن ، اذیت میشه و ایفا مسئول مراسم که تمام این برنامه ها رو ریخته تا انتقام برادرش که همون دانش اموزه رو بگیره . داستان یه جورایی بود که میگفتی مگه میشه اینا بدون هیچ برنامه ای اینطوری به هم مربوط باشن به همین خاطر میگم ادبیاتش و فضاسازیش خوب بود ولی کلیت داستان و طرحش به ژانر جنایی واقعی نمیخورد.
خطر لو رفتن داستان: من اولش بنظرم همه چیز خیلی غیر منطقی و تصادفی به هم مرتبط شده بود ولی بعد که بیشتر فکر کردم دیدم ارتباط داستان تصادفی نبوده. ایفا خودش از قبل دنبال ویل گشته بود، جانو از قدیم با ویل در ارتباط بود و اولیویا هم که عامل آشنایی ویل با خواهرش بود. در اصل فقط ارتباط هانا با ویل تصادفی به حساب میاد. هرچند داستان خیلی قوی نبود ولی بد نبود، فقط یه قسمت به نظرم سوتی داشت که عجیبه از زیر دست نویسنده در رفته. اولیویا به هانا گفت اولین بار ویل (استیون) رو خونه خواهرش برد و گفت خونه خودشه. در حالی که بعد هم از زبون اولیویا هم از زبون ویل اینطور بیان شد که وقتی ویل بعد از نامزدیش با جولز فهمیده اولیویا خواهر جولزه تعجب کرده، در صورتی که قاعدتا ویل در حد فاصل آشناییش با جولز و نامزد شدنشون با هم خونه جولز رفته بود و باید میفهمید اینجا خونه همون دختری هست که قبلا باهاش آشنا بوده.
من کتابو دوست داشتم.😍 یه سری چیزها منطقی نبود ولی شاید خیلی هم دور از ذهن نباشه🙂↕️ تا اواخرش که متهم مشخص میشه شاید حوصله سر بر باشه اما وقتی کم کم متهم رو میشناسیم؛ میبینیم گفتن تمام تعاریف و اتفاقهای قبلی لازم بوده🫴🏻 اتفاقات خیلی خوب به هم ربط پیدا کردن و اینکه کتاب از دید چند راوی تعریف شده بود آخرشو خیلی جذابتر کرد. در کل کتاب خوبی در سبک خودش بود🫴🏻 نه خیلی خفن و قوی بود نه ضعیف. ارزش خوندن و وقت گذاشتن داره و فکر کنم خواننده رو راضی کنه. فقط آخرش سرنوشت یکی از شخصیتها یه جورایی باز موند و مشخص نشد که یکم اذیتم کرد اما خب شاید نویسنده با توجه به گذشتهی اون شخصیت خودش این پایانو رقم زده🙂↕️ امیدوارم اگه خوندین؛ دوسش داشته باشید.
همه میگن ترجمه فوق العاده بود ولی به نظرم متوسط بود. اوایلش به نسبت ضعیف بود چون مثلا اسم مکانهایی بیان شده که نه تنها توی پاورقی کتاب انگلیسیش وجود نداره بلکه به نظرم باید یه توضیحی هم اضافه میکرد مترجم چون در صورت نداشتن اطلاعات در مورد اون مکان دریافت مقصود نویسنده سخت میشه. spoiler alert: من از این مدل نوشتار که هر فصل رو یک شخصیت داستان تعریف میکنه خوشم میاد. پس این نکتهی کتاب برام جالب بود. ولی متاسفانه داستان تا بخش زیادیش خیلی قابل حدس بود از همون اول و یه جاهایی رو هم دیگه با خودت میگفتی نه این دیگه درست نیست که در کمال ناباوری حدست درست بود :))) به نظرم یه کم بهتر پرداخته میشد شاید بهتر بود.
اولا ترجمش عالیه دوما گیرایی و توصیفات داستان عالیه سوما تا اخر داستان اصلا نمیتونی حدس بزنی کی قاتله کی مقتول چهارما درسته همه به هم وصل شدن ولی خیلی قشنگ رخ داده نه مدل هندی وار پنجما وقتی کتابو دست میگرفتم از دنیا خارج و وارد جزیزه میشدم گیرایی کتاب عالی بود شب اخر هم تا سحر خوابم نبرد تا تمومش کنم، من به غایت از خوندنش لذت بردم، سلیقه ها متفاوته ولی میتونید نمونه را بخونید اگر کشش داشت ادامه بدین و در نهایت اینکه پیام اخلاقیم داشت!
خب درواقع کتاب نوشتارش طوریه که از جمله اول تو رو جذب میکنه به خوندن و باعث میشه که هی مشتاق باشی بری صفحه بعدی! اما خب مسئله اینجاست که متن کتاب در عین گیرا بودن گاهی اوقات حوصله سر بر میشه یعنی میخواد با یسری اطلاعات پوچ ذهنتو خسته کنه و نمیزاره که به اون هیجانه دست پیدا کنی اما پایانش غیر قابل تصوره هیچ کس نمیتونه تصور کن اون فرد قاتل باشه که خب این برای کتاب یه پلان مثبته اما کاش دلیل منطقی تری برای قتل وجود داشت کتاب از اول یه طور مرموزی شروع میشه و همینطور ادامه پیدا میکنه اما در آخر متوجه میشی کلا سر کار بودی و این یکم مسخره اس!
من تعریف این رمان رو خیلی شنیده بودم و الان که خوندمش میخوام نظرمو بگم بنظرم ساختمان اصلی و پایه های داستان خیلی ضعیف و سطحی بودن در کل توی رمان های جنایی بعضی اوقات ارتباط غیرمستقیم داشتن شخصیت ها میتونه خیلی برای خواننده جذاب باشه. اما این رمان شورش و درآورده بود و هیچکس نبود که به آدم بده ی داستان ربطی نداشته باشه یا چیزی ازش ندونه از مسئول تدارکات بگیر تا یه پارتنر رقص ساده! برام جذابیت نداشت راستش و اصلا راضیم نکرد
خيلي كش دار بود و بيخودي همه چي بهم ربط داشت واقعا انگار تو يه روستا اتفاق افتاده بود كه همه گذشته آدماي داستان به صورت اتفاقي به يه نفر توي اين دنياي بزرگي ربط پيدا ميكرد( فيلم هندي بود بيشتر)
جالب و جذاب. روایت داستان بسیار خوب و مانند یک فیلم سینمایی بود در کنار روایت خوب داستان، حس یک قربانی تعرض جنسی به خوبی روایت شده است. شخصیت پردازی هم به قدری با ظرافت همراه است که دقیقا حس تماشای یک سریال خوب را منتقل میکند. فقط برخی فلش بک ها و توصیفات به نظر اضافی بودند. ولی پایان داستان به هیچ وجه قابل تشخیص نبود. من آنقدر مشتاق طرز روایت کتاب شدم که ۷۶۰ صفحه در فیدیبوک را در ۲ روز مطالعه کردم. ممنون
لعنتی! من تازه از نمایشگاه نسخهی چاپیش رو خریدم و دیشب هم تمومش کردم. به نظر من یه چیزی تو مایههای «مهمان ناخوانده» بود. با اینکه امتیاز زیادی از گودریدز گرفته بود ولی من نهایتا ۳.۴ میتونم بهش بدم. داستان خوب و مهیج و روان جلو میره. هر فصل از زبان یک مهمان اما برای من از همون اوایل داستان قابل حدس بود.