درباره گفتمان جهانی شدن و اسلام سیاسی در افغانستان پساطالبان
۱. در سال های اخیر فرایندی جهان معاصر را تحت تأثیر خود قرار داده که با عنوان جهانی شدن یا جهانی سازی (Globalization) نامبردار گردیده است. در این فرایند به مرور زمان مرزهای بین جوامع و فرهنگ ها کمرنگ یا مخدوش شده و مسئله «خود» و «دیگری» با چالش ها و تعاریف جدیدی رو به رو شده است. جهانی شدن را خواه یا پروژه بدانیم یا یک پروسه، در هر صورت نمی توان اولا تاثیر آن را انکار کرد ثانیا نمی شود از تعریف نسبت خود با آن اجتناب نمود. روشن است که شیوه مواجهه با آن نیز نکته ای است مهم و دغدغهای است جدی که بایستی همواره در معرض بررسی و تحلیل قرار گیرد.
۲. از آنجا که جهان اسلام و کشورهای مسلمان نیز بخشی از ساکنان ربع مسکون و شهروندان جامعه جهانی در عصر حاضر هستند لذا مسئله جهانی شدن نیز، به عنوان یکی از مهم ترین جریان های تاثیر گذار در دوره مدرن، نمی تواند از دایره توجهات آنها بیرون باشد. به نظر می رسد اندیشمندان و نخبگان مسلمان بایستی این موضوع را از چند جهت مورد تأمل قرار دهند. نخست ارائه تعریفی حتی المقدور قابل توجیه از این مقوله و شاخصه ها و مؤلفههای بنیادین آن. دوم، چگونگی اتخاذ یک رویکرد درست به این فرایند و تعامل صحیح با آن. سوم، تبیین تأثیرها و پیامدهای جهانی شدن بر روی فرهنگ دینی، ملی و سیاسی کشورها و جوامع اسلامی، و بالاخره، چاره اندیشی برای حضور کنشمند در عرصه تحولات دنیای امروز.
۳. کشور افغانستان به عنوان یکی از کشورهای اسلامی هر چند نسبت به بسیاری از کشورهای اسلامی دیگر از جمعیت و گستره جغرافیایی و منابع طبیعی کمتری برخوردار است ولی به دلائل گوناگون به ویژه در یکی دو دهه اخیر نقشی بسیار جدی و قابل تأمل چه در جغرافیای جهان اسلام و چه در عرصه تحولات جهانی بازی کرده است. از این رو بسیاری از کشورها و قدرت های بزرگ و کوچک جهان همواره در سیاستگذاری های خود گوشه چشمی به این منطقه داشتهاند. در این میان، کشور ایران به خاطر داشتن مرزهای مشترک عقیدتی، تاریخی، فرهنگی، سیاسی و جغرافیایی با این کشور، همواره حوادث و تحولات آن را از زوایای گوناگون مورد توجه و کاوش قرار داده است.
۴. چگونگی مواجهه کنشگران عرصه های سیاسی و اجتماعی افغانستان با مسئله جهانی شدن، پس از کنار رفتن طالبان، از جمله موضوعاتی است که در بررسی و تحلیل شرایط این کشور و بلکه دنیای اسلام باید مورد توجه قرار گیرد. این امر جدای از آن که مخاطب را با تحولات گوناگون و چند لایه این کشور اسلامی از منظر اسلام سیاسی و جهانی شدن آشنا می کند، تجربیات ارزشمندی را نیز فراروی وی قرار میدهد. تجربیاتی که هر یک از جوامع اسلامی به فراخور ویژگی ها و ساختارهای سیاسی و اعتقادی خود می توانند از آن درس ها و عبرت های لازم را فرا گیرند.
۵. کمبود جدی منابع علمی به زبان فارسی در زمینه مواجهه اسلام سیاسی پس از طالبان با مسئله جهانی شدن، دانشگاه مفید را بر آن داشت که اثر حاضر را به محضر اندیشوران گرامی تقدیم کند. نویسنده این کتاب که خود هم از فرهیختگان علمی و هم از فعالان عرصه سیاسی افغانستان است، در این اثر تلاش کرده است موضوع مورد بحث خود را در قالب یک گفتمان مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد. وی که این بحث را با تکیه بر دیدگاه های کسانی چون ارنستو لاکلاو و شنتال موف مورد بررسی قرار داده پس از بیان مبانی نظری بحث، به تعریف گفتمان جهانی شدن و گفتمان اسلام سیاسی پرداخته و پس از آن نسبت بین این دو را در جامعه افغانستان پس از طالبان به تفصیل مورد تجزیه و تحلیل انتقادی قرار داده و در پایان نتایج و دستاوردهای تحقیق خود را بیان کرده است. معاونت پژوهشی دانشگاه مفید با ارج نهادن به سعی مشکور این پژوهنده اندیشور، و با سپاس از همه کسانی که برای سامان یافتن اثر حاضر همکاری کرده اند، ضمن تقدیم آن به پیشگاه ارباب فضل و اهالی دیار معرفت، برای آحاد مسلمانان و جوامع اسلامی، زیستنی کنشمند و عزتمدار در دنیای امروز را از خدای بزرگ خواستار است.
معاونت پژوهشی دانشگاه مفید