یک داستان جذاب پلیسی که با داستان ارواح درهمآمیخته است. آمیزهای از واقعیت و تخیل که داستانی دلهرهآور برای مخاطب پدید آورده است. آگاتا کریستی نویسندهی بینظیر داستانهای جنایی کتاب دیگری نوشته است که مخاطب را به وجود میآورد. راز سیتافورد کتابی است که اگر در دست بگیرید تا رمزگشایی جنایت زمین نخواهید گذاشت.
راز سیتافورد که عنوان اصلی آن «the sittaford Mystery» است اولین بار سال ۱۹۳۱ در آمریکا منتشر شد. این کتاب در اولین چاپش «murder at Hazelmoor» نام داشت. این کتاب زمانی چاپ شد که کریستی در اوج شهرت خود بود و خانم مارپل و کارآگاه پوآرو بهَعنوان مهرههای اصلی داستانهای او بسیار پرطرفدار بودند؛ اما او در داستان راز سیتافورد از هیچکدام از این شخصیتها استفاده نکرد و یک فضای متفاوت خلق کرد.
داستان راز سیتافورد با استقبال خوبی از سوی مخاطبان مواجه شد و تاکنون به بیش از ۵۰ زبان مختلف برگردانده شده است.
داستان در سیتافورد اتفاق میافتد. رمان در مهمانیای آغازشده است که در آن یک مادر و دختر تصمیم میگیرند احضار روح انجام دهند. روح احضار شده اطلاعات عجیبی در اختیار این مادر و دختر میگذارد که باعث رقم خوردن اتفاقات بعدی میشود. درنهایت بازرس ناکورت سروان ادارهی پلیس است مسئولیت حل معما را بر عهده میگیرد. شخصیتی که مخاطب را تا حدی یاد پوآرو میاندازند اما تفاوتهای فاحشی هم با او دارد.
آگاتا کریستی مشهوترین بانوی جنایینویس تاریخ سال ۱۸۹۰ از مادری بریتانیایی و پدری آمریکایی در انگلستان متولد شد. او تا پایان عمر تابعیت بریتانیایی خود را حفظ کرد. سالهای زندگی آگاتا کریستی با زمان جنگ مصادف بود و او که میخواست در جنگ نقش فعالی داشته باشد وارد فعالیتهای درمانی و دارویی شد. همین سالها باعث شد او مسائل زیادی دربارهی سمشناسی یاد بگیرد و بعدها سم در داستانهایش نقش پررنگی ایفا کرد.
آگاتا کریستی در طول زندگیاش دو بار ازدواج کرد. همسر دوم او یک باستانشناس بود که با یکدیگر به نقاطی مانند مصر و خاورمیانه سفر کردند. رمانهای «مرگ در رودخانهی نیل»، «قطار سریعالسیر شرق» و «قتل در بینالنهرین» داستانّهاییاند که در این زمان شکل گرفتند. از میان آثار دیگر این نویسنده میتوان به کتابهای «دست پنهان»، «دختر سوم»، «دشمن مخفی»، «قتلهای الفبایی»، «تلهموش» و «سپس هیچکدام باقی نماندند» اشاره کرد.
آگاتا کریستی یکی از پرافتخارترین نویسندگان تاریخ انگلیس هم هست. او کسی است که لقب بانو از دربار انگلیس دریافت کرده است. همچنین مجمع معمایی نویسان آمریکا جایزهی استاد اعظم را به او اهدا کرد. آگاتا کریستی سال ۱۹۷۶ به مرگ طبیعی درگذشت.
راز سیتافورد یکی از آثار جذاب آگاتا کریستی است که در سراسر جهان با اقبال خوبی مواجه شده است. ناشران مختلف در ایران نیز این کتاب را منتشر کردهاند تا مخاطب ایرانی نیز از آن استفاده کنند. ترجمههای میترا میرشکار و جمشید اسکندانی در بازار کتاب ایران موجود است. انتشارات هرمس کتاب راز سیتافورد را با ترجمهی مجتبی عبدالله نژاد عرضه کرده و در اختیار علاقهمندان قرار داده است.
ادبیات پلیسی سالهاست که آثار بسیار جذابی به دنیای ادبیات اضافه کرده است. این داستانها مخاطبان بسیار گستردهای را به خود جلب کرده و توانستهاند سلیقههای مختلف را راضی نگهدارند. آگاتا کریستی که لقب ملکهی جنایت را دریافت کرده است یکی از کسانی است که آثار او محبوب خوانندگان در سراسر جهان است و درمجموع بیش از یک میلیارد نسخه از داستانهای او در سراسر جهان فروختهشده است. کتاب راز سیتافورد یکی از داستانهای بسیار مشهور و پرفروش اوست که سفری هیجانانگیز و جذاب برای مخاطب رقم میزند. آگاتا کریستی در این کتاب مخاطب را با شخصیتها همراه میکند و لحظاتی دلهرهآور را برایش رقم میزند. این کتاب را بخوانید و از یک رمان پلیسی هیجانانگیز لذت ببرید.
کتاب راز سیتافورد در دستهی کتابهای داستان معمایی قرار دارد.
کتاب راز سیتافورد مناسب برای گروه سنی نوجوانان و علاقهمندان به داستانهای معمایی و پلیسی است.
تعداد صفحات نسخهی چاپی کتاب 288 صفحه است که با مطالعهی روزانه 20 دقیقه میتوانید این کتاب را در 14 روز بخوانید.
کتاب راز سیتافورد جزو کتابهای حجیم و بلند با موضوع داستان معمایی است. این کتاب برای افرادی که وقت بیشتری برای مطالعه دارند و میخواهند در زمینهی داستان معمایی زمان بیشتری را به مطالعه اختصاص دهند انتخاب مناسبی است.
آنچه در بالا خواندید بررسی و نقد کتاب راز سیتافورد اثر آگاتا کریستی بود. خرید و دانلود این اثر در همین صفحه امکانپذیر است. برای مطالعهی دیگر کتابها در زمینهی داستان معمایی میتوانید به قسمت دستهبندی کتابها مراجعه و کتابهای این موضوع را یکجا مشاهده کنید.
امیلی در برگشت شانس آورد و بهمحض اینکه وارد مسافرخانه شد با خانم بلینگ روبرو شد که توی هال ایستاده بود. با دیدن او گفت:
-وای، خانم بِلینگ. من عصر دارم از اینجا میروم.
- با قطار ساعت چهار میروید؟ به اکستر؟
-نه. میخواهم بروم به سیتافورد.
-به سیتافورد؟
از قیافهاش معلوم بود که خیلی کنجکاو شده.
-بله. میخواستم بپرسم تو سیتافورد جایی هست که اقامت کنم؟
-میخواهید شب بمانید؟
کنجکاویاش بیشتر شده بود.
-بله... چیزه... اگر اشکالی ندارد میخواستم برویم یک جای خلوت که خصوصی با شما صحبت کنم.
خانم بِلینگ با رغبت او را برد به اتاقک خصوصی خودش. اتاق کوچک و خلوتی بود که بخاری دیواری آن روشن بود و شعله میکشید.
امیلی گفت:
-خواهش میکنم به کسی نگویید و بین خودمان بماند.
میدانست که برای جلب همدردی او راهی بهتر از این وجود ندارد.
خانم بِلینگ چشمهای سیاهش از کنجکاوی برق زد و گفت:
-مطمئن باشید دخترخانم. به کسی نمیگویم.
-میدانید این آقای پیرسون...
-همین آقایی که جمعه اینجا بود و پلیس دستگیرش کرده؟
-دستگیرش کرده؟ واقعاً دستگیرشده؟
-بله خانمجان. حدود نیم ساعت پیش.
رنگ از چهرهی امیلی رفت. پرسید:
-شما... مطمئنید؟
-بله خانمجان. امی، خواهرم از گروهبان شنیده.
امیلی گفت:چه وحشتناک!
انتظار دستگیریاش را داشت، ولی بازهم ناراحتکننده بود. گفت:
-میدانید... من ... من نامزدش هستم و مطمئنم او این کار را نکرده. وای خدا، خیلی وحشتناک است.
بعد زد زیر گریه. قبلاً به اندربی گفته بود قصد دارد گریه کند، ولی چیزی که ازش میترسید این بود که خیلی راحت اشک میریخت. انگار گریههایش واقعی بود و از همین میترسید...
فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۶۷ مگابایت |
تعداد صفحات | 288 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۹:۳۶:۰۰ |
نویسنده | آگاتا کریستی |
مترجم | مجتبی عبداللّه نژاد |
ناشر | نشر هرمس |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۲/۰۸/۱۳ |
قیمت ارزی | 4 دلار |
قیمت چاپی | 74,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
به نظر میرسه انتشارات هرمس کتابایی که فروششون کمه رو میذاره برای کتاب خوان های الکترونیکی. پرفروش ترین کتاب کریستی تو تمام دنیا "و بعد دیگر هیچ کس نماند" هستش که هرمس با نام "ده بچه زنگی" منتشر کرد ه و رتبه سوم محبوب ترین کتاب های کریستی هم متعلق به "قتل راجر آکروید هست اما هرمس هیچ کدوم از این دو تا کتاب رو توی فیدیبو نگذاشته
همین الان تمومش کردم . اول داستان میشد حدس زد که ممکنه کی قاتل باشه ولی وسطای داستان انقدر گمراه و پیچیده شد که همه ی فکر گمراه شد . در کل داستان خیلی خوبی داشت فقط حیف که پوآرو یا مارپل توی داستان نبود
یه کانال دارم پر از کتاب های اگاتا کریستیه با ترجمه خوب حتی بعضی از کتابهاش تو فیدیبو نیس خواستی بیا پیوی @Mehrzad۸۳۸۴
/// ◄پاسخ:باسلام ممنون از پیشنهاد خوب شما، کتابهای درخواستی شما به بخش مربوطه ارجاع داده شد. /// لطفا کتابای بیشتری از اگاتا کریستی اضافه کنید مرسی از شما
با اینکه مارپل و پوآرو نداشت اما شخصیت پلیس باهوش ماجرا و دختر جوان پیگیر خیلی جالب بودند. داستان علاوه بر ماجرای جنایی توصیفهای زیبایی از طبیعت زمستانی داشت.
خیلی خوب بود! پنجمین ستاره رو به افتخار شخصیت اصلی زن داستان دادم که جزو بهترین شخصیت های زن آگاتا کریستی بود. خوشحالم که سر حرفش ایستاد!?
کتاب بسیار پر کشش است تا حدی که دلتان نمیخواهد آن را زمین بگذارید ولی به نظر من آخر جذابی نداشت. بعضا در ترجمه و تایپ غلطهایی دیده میشد.
مارپل و پوارو نداره...ولی داستان رویهم رفته خوبه... هر چند اگه کسی کتاب جنایی خون حرفه ای باشه خیلی زود قاتل رو تشخیص میده ..
خیلی خوشم اومد همیشه حس میکنم نویسنده از همون اولش کل داستان رو توی ذهنش ساخته و بعد شروع به نوشتن کرده
برای من که هوادار همیشگی آگاتا کریستی ام کل کاراش جالبه و این کار هم کار قوی ای بود گر چه غافلگیریش زیاد نبود