همهی گناهها و غصهها، همهی ترسها و اضطرابهایتان تنها درون خودتان است و تصمیم با خودتان است که به آنها وابسته شوید، یا از آنها دست بکشید. هیچکس نمیتواند به جای شما از گناهانتان دست بکشد؛ خودتان باید این کار را انجام دهید. بزرگترین معلمها هم کاری جز این که خودشان در جادهی «حقیقت» قدم بگذارند، و آن را به شما نشان دهند، نمیتوانند انجام دهند؛ این شما هستید که باید وارد این راه بشوید. تنها با تلاش خودتان، با دوری از آنچه روحتان را به بند میکشد، و آرامشتان را نابود میکند، میتوانید آزادی و آرامش را بهدست آورید.
اگر برای همیشه از گناه، غصه، اضطراب و سردرگمیها دست بکشید؛ اگر در این رهایی، این زندگی والا و باشکوه، شرکت کنید و سپس بر نفس خود غلبه کنید، «نوری» را خواهید دید که هرگز خاموش نمیشود، لذتی که هرگز پایان نمیگیرد، و آرامشی که هرگز برهم نخواهد خورد. هر فکر، انگیزه، و هوسی را، مطیعِ قدرت الهی درون خود کنید. هیچ راه دیگری جز این راه برای رسیدن به آرامش وجود ندارد، و اگر از انجام آن اجتناب کنید، دعا و دیانت، بیفایده و بینتیجه خواهد بود، و نه خدایان میتوانند کمکتان کنند، نه فرشتگان. سنگِ سفیدِ زندگیِ دوباره، که روی آن «نام» جدیدی نوشته خواهد شد، به کسی داده میشود، که بر نفس خود پیروز شده باشد.
از فقر تا قدرت، کتاب کلاسیک خودیاری برای الهام بخشیدن، نوشته جیمز آلن میباشد که در مقدمه درباره این کتاب مینویسید: به دنیا نگاه کردم، و دیدم غم بر آن سایه انداخته و در آتش درد و رنج میسوزد. دنبال دلیل آن گشتم. به اطراف نگاه کردم، چیزی نیافتم؛ به کتابها رجوع کردم، باز هم چیزی نیافتم؛ وقتی به درون خود نگاه کردم، هم دلیل را یافتم و هم ذات خودساختهی آن دلیل را. عمیقتر جستجو کردم و درمان آن را پیدا کردم. «قانونی» یافتم، «قانون عشق»؛ «زندگی» را یافتم، «زندگیای مطابق این قانون»؛ «حقیقتی» یافتم، حقیقتِ ذهنی پیروز و قلبی خاموش و مطیع. به فکر نوشتن کتابی افتادم که به مرد و زن، دارا و ندار، باسواد و بیسواد، دنیا دوست و معنوی، کمک کند تا منبع تمام موفقیتها، شادیها، دستاوردها، و حقیقتها را بیابند. این رویا، درون من باقی ماند، و بالاخره به حقیقت پیوست؛ و حالا این کتاب را به ماموریتی میفرستم تا آرامش و سعادت را پیدا کند و میدانم که به خانه و قلب کسانی که منتظر آن هستند، خواهد رسید.