قیس عامری (مجنون) به شوق دیدار لیلی سوار بر اشتر براه افتاد.
مجنون در طول مسیر از ذوق حضور نگار بی اختیار افسار اشتر رها میکرد.
از آن سو اشتر به ذوق شیر دادن کُره راه کج میکرد به سوی دیار به سوی خانگاه.
مجنون چون به خود میآمد اشتر را به سوی کوی لیلی هدایت میکرد و لحظهای بعد مدهوش در خیال محبوب افسار اشتر رها میکرد و اشتر به سودای دیدار کُره بر میگشت، و این سیر و سلوک چندین بار تجدید شد.
مجنون چون احوال اشتر دریافت وی را روانه کرد تا به کره اش برسد و خود با خیال نگار براه افتاد.
* مجنون چون احوال اشتر را دریافت، آسوده شد
* شناخت خویشتن بازتابی از جهان طبیعت است.