- معرفی کتاب صوتی خوابهای سفید:
کتاب صوتی خوابهای سفید نوشتهی شقایق دهقاننیری را نشر صاد منتشر کرده است. این کتاب شامل ۸ داستان کوتاه با محوریت مرگ است که ۸ گوینده آن را روایت میکنند.
- درباره کتاب صوتی خوابهای سفید:
«خوابهای سفید» برخلاف تصور عموم مردم از مقولۀ مرگ و نیستی، بینشی نو به شما عرضه میکند که تا مدتها به مسائل مطرح شده در داستان فکر میکنید و بر جهانبینی شما تأثیر شگرفی خواهد گذاشت.
شخصیتهای اصلی داستان، ارواح مردگانی هستند که به زندگی انسانها میآیند. این امر نیز ممکن است در ابتدا داستان را ترسناک و وحشتبرانگیز جلوه دهد اما با خواندن داستانها به هدف نویسنده پی میبرید که داشتن نگاهی نو به زندگی افرادیست که در برزخ زندگی و مرگ ماندهاند.
در این مجموعه داستان جذاب، با تجربیات انسانهایی رنجور و خسته از انزوا آشنا میشوید که همگی در پی یافتن ارزش حقیقی زندگی و دلیلی برای امیدواری هستند.
- شنیدن کتاب خوابهای سفید را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم:
شنیدن این مجموعه داستان شگفتانگیز به تمامی علاقهمندانِ ادبیات داستانی فارسی و داستان کوتاه پیشنهاد میشود.
- بخشی از کتاب صوتی خوابهای سفید:
دیوار آجری و قدیمی مدرسه از چندجا ریخته. چند تا نیمکت درب و داغان ته حیاط هست که رویش برف نشسته و آبخوری با کاشیهای شکسته و رنگ و رو رفتهاش از دور پیدایند. دیوارهای آجری ساختمان مدرسه زرد و نخ نما شده و پنجرههایش رنگ پریده و درهای آهنیاش زنگ زده. بابابزرگی مدرسه را خوب ورانداز میکند که زیر برف رفته. به زنجیر بزرگ در و قفلی که به درش زدند نگاه میکند. بتول دلش قرص شده که نمرهاش کم نمیشود. بابابزرگی می خندد و میگوید: «خب دیه من شرط رو بردم.» بعد زیر لب آواز شادی میخواند، صدایش به زمزمهی رود پرآب میماند در بهار، که شکوفهها بودند و پرندهها توی شاخهها میپریدند.
بتول برای یک لحظه همه جا جز کنار بابابزرگیاش را تاریک میبیند. مثل شبهایی که کنج دیوار زیر پتو، توی تاریکی اتاق میلرزید. وقتی عمه میآمد با پا میزد به پهلویش: «اِی اِی بچه یتیم چرا رفتی زیر پتو، دیوونه شدی؟» چقدر از بچه یتیمی بدش میآمد. یچه یتیم که باشی نباید از چیزی بترسی. نباید از فحش بدت بیاید. نباید اگر دلت شکست، گریه کنی یا اگر شاد بودی از شادی هایت حرف بزنی، یا برای بابابزرگی ات دلتنگی کنی؛ چون مردم حتماً پشت سرت حرف می زنند و حرفت میپیچد سر زبان ها. عمه همیشه می گفت: «بچه دختروک هفت تا مادر مُخواد. وای بر وقتی که یتیم هم باشه.»