
پدران غایب
نجات برای مردانی که رابطهای بد با پدران خود داشتند و آنها که میخواهند رابطهای خوب با پسران داشته
نسخه الکترونیک پدران غایب به همراه هزاران کتاب دیگر از طریق اپلیکیشن رایگان فیدیبو در دسترس است. همین حالا دانلود کنید
درباره پدران غایب
هوبرت والوت، پزشک و استاد دانشگاه کبک در کانادا ـ هنگام سخنرانی برای کمیسیونی مربوط به سلامت روان به این نکته اشاره کرد که هیچ دولتی تاکنون شورایی را برای بررسی وضع مردان تأسیس نکرده است. با توجه به اطلاعات آماری، او نشان داد که وضع سلامت عمومی در مردان تا چه اندازه بیثبات و متزلزل است: در طول دوران کودکی و بلوغ مردان (در مقایسه با زنان) از رشد ذهنی آهستهتری برخوردارند. این نکته به دلیل گسترهی محدودتری از توجه در آنها رخ میدهد که بهعلت مواردی مثل «بیشفعالی» به مشکلات رفتاری، نگرانی بیش از اندازه، مشکلات اسکیزوئید، اسپاسمهای موقت یا کهنه، لکنت زبان، ادرار و دفع بیاختیار، کابوس، راه رفتن در خواب، اوتیسم و مشکلات دیگر رشد و یادگیری مثل خواندن پریشی بهوجود آمده است. مردان بزرگسال اختلالات شخصیتی زیادی از جمله پارانویا، وسواس و رفتارهای ضداجتماعی (که گواه آن تعداد بیشتر مردان حاضر در زندانهاست) از خود نشان میدهند. همچنین تعداد مردانی که مشکلات و انحرافات جنسی دارند به مراتب از تعداد زنانی که با این مشکلات دست و پنجه نرم میکنند، بیشتر است. دکتر والوت همچنین عنوان کرد که تعداد مردان معتاد به الکل و موادمخدر چهار برابر زنان است. همچنین میزان خودکشی و رفتارهای پرخطر در مردان سه برابر زنان است. علاوه بر آن مردان بیشتر در معرض بیماری شیزوفرنی قرار دارند تا زنها. دکتر والوت پس از این موارد نتیجهگیری میکند که نبود و فقدان پدر یا الگوی مردانه در مردان نوجوان «میتواند این مشکلات رفتاری را که به جنسیت و هویت مردان بستگی دارد، توضیح بدهد.» این نکته دلالت بر این دارد که مردان با وجود طبیعت مستقل ظاهری، در جستوجوی پدرانشان هستند و بسیاری از آنها به کمک نیاز دارند. من به شخصه مشاهده کردهام که این نیاز تا چه حد در آنها ضروری است و با چه نگرانیای دربارهی این نکته با هم صحبت میکنند. در بهار ۱۹۸۷ پس از سخنرانیای با عنوان «ترس از صمیمیت و خشونت سرکوب شده در مردان»، تصمیم گرفتم کارگاهی یک روزه برای گروهی از مردان تشکیل بدهم. یکشنبه صبح، بیست ویک مرد در سالن مرکز مطالعات یونگ در مونترال منتظرم بودند. این گروه شامل پدران، مردان متأهل و طلاق گرفته، مجردها، مردانی با گرایشات جنسی به همنوع، یک پانک، یک آشپز، یک طراح داخلی، یک حسابدار، چند هنرمند، درمانگر، کارمند اداری و معلم بودند. سن این گروه از بیست تا پنجاه سال متغیر بود. این کارگاه تجربهای جالب و هیجانانگیز بود. در آن اعترافات زیادی را شنیدیم و نکات زیادی را به شکل شهودی درک کردیم. هنگامی که این کارگاه به پایان رسید، تمامی شرکتکنندگان تصمیم گرفتند این جلسه را به شکل منظم ادامه دهند. در پاسخ به اولین سؤالم، «آیا احساس میکنید که یک مرد هستید؟» هیچیک از آنها پاسخی مثبت نداد؛ حتی کسی که بیست سال از ازدواجش میگذشت و کسانی که صاحب فرزند یا فرزندانی بودند. بیدرنگ بر ما روشن شد که حس هویت ما الزامآ با تجربیاتمان در زندگی هماهنگی ندارد، بلکه این هویت به احساس درونی ما یا نبود این احساس بازمیگردد. فقدان این احساس در زندگی امروزی مردان، چیزی است که میخواهم در این کتاب دربارهاش سخن بگویم. میخواهم دربارهی احساس بیچارگی این مردان و مشکلات آنها که در این جلسهی درمانی به آن اعتراف کردند، حرف بزنم. میخواهم دربارهی مسائل مردانی حرف بزنم که در جلسات مشاورهی خصوصی با آنها آشنا شدم. همچنین دوست دارم دربارهی مواردی صحبت کنم که به کمک هم آنها را کشف کردیم؛ بهویژه شکنندگی هویت مردانه. این شکنندگی احتمالا خود را در این واقعیت نشان میدهد که مردان تمایل دارند اولین فرزندشان در سنین سی وپنج تا چهل سالگی بهدنیا بیاید که با نسلهای گذشته تفاوت دارد. آیا این سی وپنج تا چهل سال زمانی است که مردان نیاز دارند تا به هویتی یکپارچه در شخصیتشان برسند؟ بهنظرم این دلیلی قانعکننده است، اگرچه عوامل دیگری نیز پشت این مسئله وجود دارد؛ عواملی مانند مقدار زیادی فردگرایی، تمایل به راحتی فیزیکی، افزایش تنشها، گسترش باورنکردنی نوآوریهای تکنولوژیکی و البته حس تردید دربارهی آیندهی این سیاره. جالب است که از دیدگاه مردان به این مسائل نگاه کنیم و این همان نکتهای است که قصد دارم در این کتاب دنبال کنم. مواد اولیهی این کتاب از مشاهدات بالینی مراجعانم بهعنوان تحلیلگری روانی بهدست آمده است. در تمامی موارد هویت واقعی افراد را پنهان کردهام و فقط از جزئیات مشکلاتی که گرفتار آن بودهاند، در این کتاب صحبت خواهم کرد. همچنین باید این نکته را در نظر داشته باشید که نمونهها و تفسیرهایم فقط به یک وجه از افراد بازمیگردد؛ بنابراین در هر نمونه فقط یک بخش از شخصیت فرد نشان داده شده است. به همین دلیل ساده کردن بیش از اندازهی هر مورد یا کلیگویی و کلیگرایی براساس مواردی که کامل و جامع نیستند، اشتباهی بزرگ بهحساب خواهد آمد. در چندین نمونه شخصیتهایی تخیلی ساختهام که دارای تجربیات چند فرد واقعی هستند. در این مورد بحثهایم براساس تصاویر نمادین رؤیاها و تصاویر ناخودآگاه است که همیشه به مشاهداتمان غنا و تنوع میبخشد. این تصاویر موجب ابهام کمتر در بررسی موضوعات خاص میشود و بهطور مستقیم ما را با دنیای احساسات و هیجانات ارتباط میدهند. همانطور که یونگ عنوان میکند، تحلیل رؤیاها به تنهایی کاری علمی نیست؛ با وجود این، ارتباط میان رؤیاها روی ذهن ما اثر میگذارد و باعث میشود دربارهی نکات ناشناختهای که در هریک از ما وجود دارد، بیندیشیم. مهمتر اینکه مگر با تجسم، احساس و هیجان بخشیدن به این تجسمها و اجازه دادن به این احساسها تا به سطح بیایند نیست که میتوانیم ماهیت پدیدههای روانشناسی را درک کنیم؟ آیا به این صورت به این پدیدهها شکلی عینی و ملموس نمیدهیم تا بتوانیم با آنها ارتباط برقرار کنیم؟ فرضیههای اسطورهای نیز همین نقش تجسمها را دارند؛ آنها باعث میشوند بتوانیم تجربیاتی انسانی از این پدیدهها داشته باشیم. این کتاب ترکیبی است از آنچه دربارهی مردان در سه سال گذشته خواندهام، دیدهام، شنیدهام و احساس کردهام. زندگی خودم بهعنوان یک مرد نیز در این میان نقشی مهم داشته است. البته ادعایی ندارم که نظریات مطرح شده در این کتاب کاملند و اشکالی ندارند. چنین ادعایی هدف من از نوشتن این کتاب نبوده است و به هیجوجه تلاش نمیکنم تا در این باره حق بهجانب بهنظر برسم. مسئلهی پدر و هویت مردانه مسئلهای است که در دنیای امروز با آن رودررو هستیم. این مسئله در عمق ناخودآگاه جمعیمان قرار دارد. بهترین کاری که در این مورد میتوانیم انجام دهیم، این است که برای رسیدن به پاسخ این مسئله، باز و پذیرا باقی بمانیم. همین تصویرهایی که سد راهمان شدهاند ما را بهسوی آینده میکشانند. نمیدانم که مردانگی یعنی چه و ادعایی ندارم که میدانم مردان چگونه باید باشند. با این حال تلاش دارم که احساس کنم مردانگی چیست و با دنیای درونی مردان آشنا شوم. سعی میکنم اجازه بدهم مرد درونیام از سایه به روشنایی بیاید. هیچ الگوی کامل و بینقصی برای مردان وجود ندارد؛ همانطور که خانوادهی کاملی وجود ندارد. همهی ما محصول گذشتهی کموبیش ناقصی هستیم که ما را برای انطباق خلاق در آینده به پیش میراند. خیلی از پدر و مادرهای ما برای رسیدن به نیازهای مالی باید تلاش میکردند و به همین دلیل آگاهیشان تحتتأثیر این نیاز برای بقای مادی بوده است. آنها با رفتار و اعمالشان حرف میزدند و توان ابراز کلامی عشق و غم را نداشتند. آنها نمیتوانستند تفاوتی میان فردیت و نقش پدر یا مادر در خود قائل شوند و از بیان احساسهای درونیشان ناراحت بودند و خجالت میکشیدند. از دریچهی آگاهی میتوانیم دنیایی متفاوت از دنیای آنها را ببینیم و به همین دلیل ارتباط برقرار کردن با آنها را غیرممکن میپنداریم؛ به این دلیل که این دریچهها قالبی روانشناسانه دارند و با نگاه کردن از این دریچهها دنیا را به شکل شبکهای از روابط روانشناسانه میبینیم. با این حال نباید فراموش کنیم که فرصت تحصیلی و امنیت مالی که توسط پدر و مادرمان در اختیار ما قرار داده شد، ما را قادر ساخت تا به نیازهای درونیمان و نگرانیهای امروزمان پاسخ دهیم. در این کتاب قصد ندارم از پدرها و مادرها انتقاد کنم. روی سخن من با سکوتی است که همهی ما را فرا گرفته. نقش فرزندان پسر در دنیای امروز شکستن این سکوت است. هر جا مشکلی و بینظمیای وجود دارد، روح حقیقت پنهان شده است؛ این روح پنهان مایهی عذاب و ناراحتی مردان در دنیای امروز است. ما امروزه بیش از هر زمان دیگری نیازمند تغییر هستیم.
نظرات کاربران درباره پدران غایب