بیشتر مردم داستانِ دیو و دلبر رو میدونن، یا حداقل فکر میکنن که میدونن.
همه شنیدن که دلبر به دیوِ بد قیافه و پشمالو قول داد که باهاش ازدواج میکنه و همه این رو هم میدونن که دیو بعد از ازدواجشون به یک شاهزادهی خوش قیافه تبدیل شد و اون قصر ترسناکی که دلبر رو توش اسیر کرده بود، تبدیل به یک کاخ بسیار زیبا و مکانی دلچسب برای زندگی شد.
مردم فکر میکنن اونها زندگی خوب و خوشی رو با هم شروع کردن…
اما راستش اینطور نیست!
زمان زیادی از ازدواجشون نگذشت تا دلبر فهمید که صدا کردن شوهرش با اسم واقعیش، یعنی آگوست تاثیری توی تغییر رفتارش نداره!
درسته که اون مثل قبل شبیه یک سگ غذا نمیخورد، اما هنوز هم مغرور و از خود راضی و یکمی هم بدجنس بود، همون چیزایی که قبلا باعث شده بود جادوگر طلسمش کنه!
آگوست برای هیچکسی بجز خودش وقت نداشت…