یک روز، پیپ و برادرها و خواهرهاش بزرگترین وسیلهی آتیش بازی که تا حالا دیده بودن رو پیدا کردن.
موشها همگی با هم توی خونهای به شکل کفش زندگی میکردن.
اونها با عجله به سمت خونهی کفش شکلشون رفتن تا به بزرگترها اطلاع بدن که چه چیزی پیدا کردن.
اعضای خانواده همه جمع بودن و برادر بزرگ پیپ، برای همه راجع به وسیلهی آتیش بازی تعریف کرد.
بعد بچهها، بزرگترها رو به جایی که اون وسیله رو پیدا کرده بودن راهنمایی کردن…