فرزندمان آرمین روز بیست و پنجم شهریور ماه سال ۱۳۶۲ در تهران زاده شد و آدینه روزی برابر با نُهم بهمن ماه ۱۳۸۸ در جادۀ ساوه ـ تهران هنگام انجام وظیفه بر اثر تصادف به دیار ابدی پیوست.
از همان آغاز نشانههایی در رفتار آرمین وجود داشت که گواه بر این بود که خیلی زود ما را ترک خواهد کرد. در نُه ماهگی شروع به راه رفتن کرد، دورۀ کودکی را با چابکی در خانه و سپس مهدکودک یسنا گذراند و با شور و هیجان بسیار در دبستان جمشید جم، راهنمایی رستم آبادیان و دبیرستان فیروز بهرام تحصیلات مقدماتی خود را به انجام رسانید و پس از اخذ دیپلم دبیرستان در کنکور سراسری شرکت کرد و در رشتۀ صنایع مواد غذایی از دانشگاه قزوین پذیرفته و در نهایت فارغالتحصیل شد.
از آنجاییکه اهل کار و تلاش و فعالیت بود به پیشنهاد دوستان و بنا بر اشتیاق خود در یک کارگاه ساختمانی واقع در فاز سه شهر جدید پرند به عنوان سرپرست کارگاه مشغول به کار شد و پروژهای ۶۰ واحدی را از ابتدا تا انتها به مدت سه سال با تلاش و کوشش به انجام رسانید و تنها حدود یک هفته پیش از اتمامِ کارِ واحدها از میانمان رفت. ساختمان مذکور با پیشنهاد و همت هیئت مدیرۀ شرکت سازنده به نام ساختمان آرمین نامگذاری شده است.
طی دوران تحصیل دانشگاهی همکاری مؤثر با اعضای کانون دانشجویان زرتشتی داشت و سمتهایی احراز کرد که همه نشان از نوع و اهمیت فعالیت او دارند. در شب آخر زندگیاش در جشن دبیرستان فیروز بهرام که با حضور دانش آموختگان دورههای پیشین برپا شده بود شرکت و با همکلاسیهای خود دیدار کرد.
او به حدی قوی و دارای اعتماد به نفس بود که پس از تصادف با منزل تماس گرفت و گفت که سرش به شیشۀ خودرو خورده و کمی درد میکند و شکمش هم ناراحت است، لازم نیست به بیمارستان برویم او خودش به خانه میآید. غافل از اینکه درد شکم ناشی از پارگی طحال بود که باعث خونریزی داخلی شد و به دلیل بیتوجهی پزشکان حاضر در بیمارستان در اثر خونریزی شدید از میانمان رفت.
مهمترین ویژگیهای آن شادروان را میتوان چنین برشمرد: بسیار خانواده دوست بود، نسبت به دوست و نادوست گذشت داشت، همواره حتی در بدترین شرایط شاد بود، در امور اجتماعی هرچند سخت و دشوار پیشقدم بود، بسیار مردمی و نسبت به فرودستان و نیازمندان کمکرسان بود، به موسیقی علاقه داشت و در آخر اینکه تحت هیچ شرایطی موجب رنجش دیگر مردمان و جانداران نمیشد.