دودمان صفویه در سال (۹۰۷ق) توسط شاه اسماعیل صفوی و به کمک تشکیلات کاملاً منسجم صوفیان طریقت شیخ صفیالدین أردبیلی (متوفای ۷۳۵ق) و پس از ۱۷۲ سال از درگذشت وی در ایران به قدرت رسیدند، لذا صوفیان برای مدتی طولانی در دستگاه سیاسی صفویه حضور داشتند، به این دلیل که حضور آنان ابزار مناسبی برای پادشاهان صفوی بود که میتوانستند از آن برای حقّانیت خود استفاده کنند و در صورت بروز هر گونه تهدیدی نسبت به سلطۀ خویش از سوی سران قزلباش و سایرین به آن توسّل جویند. از سوی دیگر مجتهدین و فقهاء شیعه نیز در سلطنت پادشاهان صفویه از وضعیت موجود ناراضی نبوده چرا که از قدرتی بیشتر بهرهمند بودند که آن را در حکومتهای سنّی نداشتند ولی به تدریج در دوران شاه سلیمان و شاه حسین که حیات مصنّف در این زمان است طبقات روحانی به طور روز افزونی خود را ازکنترل سیاسی دستگاه حاکمه آزاد کردند، در این دوران طبقات روحانی استقلال خود را از پادشاه کاملاً تثبیت کرده و حقِّ ویژهشان مبنی بر نیابت امام دوازدهم را باز پس گرفتند و بدین سان در کشوری شیعه مذهب تنها منبع بر حقِّ قدرت محسوب میشدند، و رفته رفته به جایی رسیدند که در واقع شاه را نیز کنترل میکردند، در این دوره است که واکنش و عکسالعمل شدیدی علیه سلسلههای تصوف آغاز شده است زیرا اولاً نیابت عام از امام زمان (عج) با دعوی ولایت و قطبیّت صوفیّه همخوانی نداشته و از سوی دیگر بسیاری از عناصر بیگانه برای وصول به اغراض و مقاصد دنیوی خود به تصوف پیوسته بودند و نیز به این علت که بعضی از سلسله ها در اتیان فرایض شرعی سستی و اهمال میورزیدند در نتیجه علمای دین علناً به مخالفت با صوفیه پرداختند، یکی از مظاهر این نزاع میان فقهاء و صوفیّه نگارش دوکتاب بنامهای تحفة الأخیار تألیف محمد طاهر قمی (متوفّای ۱۰۹۸ق) و تحفة العشاق تألیف محمدکریم شریف قمی (متوفای بعد از۱۱۰۰ق) است، وی یکی از عالمان ردّیهنویس شیعی قرن یازدهم هجری قمری برکتاب ضدِّ تصوّف، حکمت و عرفان تحفة الأخیار است، او در پی پاسخ به اتهامات و نسبتهای مخالفین و منکرین تصوّف، حکمت و عرفان در این کتاب برآمده است. کتاب تحفة العشاق در سال ۱۰۹۷ هجری قمری تألیف شده است. وی ضمناً در آن به تبیین تصوّف و عرفان بر اساس معارف قرآن مجید و آموزههای أهل بیت(ع) پرداخته است. این کتاب تا کنون به زیور طبع آراسته نشده بود لذا بر آن شدیم تا ضمن معرفی اجمالی مؤلّف و کتابش و نیز زمانۀ وی و عالِم مخالف تصوّف و عرفان معاصر او به معرفی ابواب کتاب و نسخههای موجود آن و شیوۀ تصحیح کتاب بپردازیم.
کتاب حاضر شامل دو فصل است، فصل اول پژوهشی پیرامون کتاب تحفة العشاق وفصل دوم تصحیح و تحقیق متن کتاب تحفةالعشاق میباشد. فصل اول در پنج بخش است: بخش اول: احوال و آثار محمد کریم شریف قمی، بخش دوم: معرفی کتاب تحفةالعشاق، بخش سوم: زندگینامۀ محمد طاهر قمی، بخش چهارم: رابطة عالمان و صوفیان در عصر مصنّف، بخش پنجم: گزارش تصحیح. فصل دوم به تصحیح و تحقیق متن کتاب تحفةالعشاق پرداخته شده و بر اساس آنچه که مصنّف ذکر کرده این کتاب دارای مقدمه در مواعظ و چهارده باب و خاتمه می باشد.
قبل از مطالعۀ این اثر نکاتی را برای خوانندگان گرامی متذکر میشویم:
* چون کتاب تحفةالعشاق دقیقاً پاسخ به ایرادات کتاب تحفةالأخیار محمد طاهر قمی است، از اینرو در پاورقی ایرادات، نسبتها، سؤالات و شبهات وی با علامت * مشخص شده است.
* به نظر میرسد مصنّف در اثر خود با اشراف بر همۀ نقدهای زمانۀ خود، مهمترین نقدهای بر عرفان و تصوف را ذکر و به آنها پاسخ داده است.
* در صفحات و فصول مختلف کتاب مطالب و عناوین تکراری فراوانی مانند: «الأعمال بالنیات، انظر الی ما قال، حلولیّه، حلاجیّه، أبدال، الناس علی دین ملوکهم، عشق مجازی و...» با عبارات مختلف آمده است و ما برای حفظ امانت بدون هرگونه دخل و تصرفی که وظیفۀ یک محقّق و مصحّح است عیناً مطلب را آوردهایم، حتی توضیحات آن را در پاورقی نیز تکرار نمودهایم. به نظر میرسد مصنّف این مطالب و امثال آن را به جهت اهمیتی که برای وی داشته و در این دوره نیز بسیار مطرح بوده در کتاب خود تکرارکرده است.
*کلمه و یا مطلبی که در متن کتاب ناخوانا بوده با سه نقطه... مشخص و در پاورقی تذکر داده شده است.
* مصنّف در این کتاب نشان داده که تحت تأثیر شخصیتهای زیادی از عارفان و صوفیان بویژه إبن عربی، شیخ صفیالدین أردبیلی، سید علی همدانی، إبن جمهور أحسایی (لحساوی) بوده است.
* محمد کریم شریف قمی در این اثر نام بیش از ۱۱۵ تن از أعلام و آثارشان را آورده و ما در پاورقی به توضیح مختصر اکثر آنها اشاره کرده ایم.
* واضح است نقد و بررسی پاسخهای مصنّف به ایرادات و شبهات معاندین و مخالفین فلسفه، تصوّف و عرفان و قضاوت بین آنها مجالی دیگر میطلبد.
* در این تحقیق بهمنظور پرهیز از تطویل مباحث به توضیح و نقد أهل سنّت، شیعه و نیز نقد صوفیّه بر تصوّف، عرفان و فلسفه به دلیل گسترۀ زیاد آن پرداخته نمیشود.