رستم که اکنون از ماموریت آزاد نمودن پادشاه فارغ شده بود، با خود اندیشید که هنوز آنگونه که شایسته است، سرزمین های سرسبز و زیبای مازندران را ندیده است. او سخت مشتاق بود تا حاصل زحماتیش را در میان مردم ببیند تا آن خستگی که هنوز، حتی پس از بازگرداندن شاه ایران به تختش، بر شانه هایش سنگینی می کرد را با مشاهده ی خنده ی کودکان و آسایش مردان و زنان از تن به در کند.
اما هنوز نمی دانست که جادوی دیو سفید، حتی پس از مرگش باقی مانده است. دیو سفید می دانست کجا را باید هدف بگیرد تا برای مدتی درازتر سلطه ی اهریمن بر مردم را تامین کند و همانا بسیاری از قلب ها هنوز در چنگال نیرومند این جادو در بند بودند