- معرفی کتاب :
کتاب صوتی شاخ دماغیها نوشته سیده عذرا موسوی، داستان دختر نوجوانی است که پدر و مادرش برای درمان به خارج از کشور میروند و او ناچار است مدتی را درخانه خالهاش بماند. شاخ دماغیها، با گویندگی اعظم حبیبی، توسط مجموعه کتاب صوتی قناری تولید شده است.
- درباره کتاب :
شاخ دماغیها داستان نوجوانی است که پدر و مادرش برای درمان به خارج از کشور میروند و او ناچار است مدتی را در خانه خالهاش سر کند. در این بین، در خانه خالهاش پسر نوجوانی هم زندگی میکند که ناچار است اتاقش را به دخترخالهاش بدهد و از این مساله اصلا دل خوشی ندارد. کمکم جنگ پنهانی میان این دو درمیگیرد که نتایج پیشبینی نشدهای برایشان به بار میآورد. ماجرای رمان شاخ دماغی ها اجتماعی است و در دوران معاصر میگذرد.
- بخشی از کتاب :
آرمان گفت: «نظرت چیه اسم گروهمون رو بذاریم شاخ دماغیها؟»
ابروهایم را درهم کشیدم و گفتم: «شاخ دماغی دیگه چیه؟» لبهایش کش آمدند.
ـ کردگدن دیگه. همون که روی دماغش یه شاخ داره.
خودم و آرمان را شبیه دوتا کردگدن با دوشاخ روی بینی دیدم که داریم چهارنعل توی خانه میتازیم و همه چیز را به هم میریزیم و موکا هم توی دست و بالمان وول میخورد. دلم خنک شد. مطمئن بودم که وقتی نیلو بیاید حسابی حالش گرفته میشود و میرود تو لک. ولی حقش بود...
فکرش را که میکنم میبینم نیلو هم از یک شاخ دماغی هیچی کم ندارد. او هم اگر اراده کند میتواند بزند و همه چیز را درب و داغان کند. مثل یک کرگدن بیفتد توی زندگی آدم و همینطور دور خودش بچرخد و همه چیز را خرد و خاکشیر کند. بعد هم برود توی مردابش و خودش را زیر گل و لای قایم کند. مثل حالا که یک قطره آب شده و فرو رفته توی زمین...
نویسنده ش که عالیه. راوی هم بینظیره. یه داستان ایرونی خوب. نویسنده به خوبی فضاها رو توصیف کرده. واقعا باید از همچین نویسنده هایی حمایت کرد که برای نوجوونا کتاب مینویسن. ما هر چی کتاب نوجوون خواستیم بخریم ترجمه بودن. خسته شدیم از فرهنگایی که شبیه ما نیستن. و راوی هم ایولا داره. باریکلا اعظم حبیب