لویی پسر گندهای بود.
اون از بقیه بچههای همسن و سالش خیلی گندهتر و حتی از مامان و بابای خودش هم درشتتر بود.
لویی توی شهر کوچیکی به دنیا اومده بود، شهری که روی تپهی سرسبزی پر از درختهای کاج بنا شده بود.
تنها چیزهایی که توی اون شهر بلندتر از لویی بودن درختهای کاج بودن.
لویی وقتی که دوران نوجوانی رو سپری کرد، برای کار به همراه پدرش به جنگل رفت.
اون مثل پدرش، مدتی با تبر درختها رو قطع کرد و به شهر برد تا بفروشه.
اما خیلی زود متوجه شد که به خوبی از پس این کار بر نمیآد.
اون بخاطر قد بلندش تعادل خوبی نداشت و ضربههاش به تنهی درختها دقیق نبود…