هانا لِوین دختر کوچیکی بود.
کوچیکترین فرد خانوادهی لوین.
سنش خیلی کمتر از این بود که خودش به تنهایی و بدون کمک دیگران دستش رو توی سینک ظرفشویی بشوره.
کوچیکتر از اون بود که خودش بتونه بند کفشش رو ببنده و حتی که بتونه به همراه برادر و خواهرش سوار اتوبوس مدرسه بشه.
خانوادهی لوین خانوادهی شاد و پرسروصدایی بود.
اونها تا جایی که میتونستن خوش گذرونی میکردن و عید و جشنی نبود که اونها به سادگی ازش بگذرن.