داستانهای کودکان در ظاهر و با کلماتی ساده، مفاهیم مهمی را به کودکان آموزش میدهد. مفاهیمی که اخلاقیات و انسانیت آنها را شکل میدهند.
کتاب هیولای هزار دندان The Beast With A Thousand Teeth توسط تری جونز نوشته شدهاست. این کتاب در سال 1994 به چاپ رسید. کتاب هیولای هزار دندان از داستانهای کوتاه برای کودکان است. این کتاب برای رده سنی بالای 5 سال نوشته شده، تا هنگام خواب آن را برای فرزندتان آن را بخوانید. ژانر این داستان تخیلی و فانتزی است. کتاب هیولای هزار دندان یکی از داستانهای کتاب «افسانه افسانه» از تری جونز محسوب میشود، که بعدا به صورت کتابی مجزا منتشر شدهاست.
داستان این کتاب در مورد یک هیولای بزرگ و ترسناک و یک پسر بچه است. سالیان سال پیش، در یکی از سرزمینهای دور، جانوری ترسناک زندگی میکرد. هیولا چهار چشم، شش پا و هزار دندان داشت. تمامی مردم شهر از او وحشت داشته و مایه آزار و اذیت همگان بود. او صبحها به مزارع رفته و مانع از کار مردان میشد. ظهرها ناهار مادران و کودکانشان را میدزدید و شب هنگام گرسنه در شهر پرسه میزد. اما بالاخره پادشاه برای رفع این مشکل چارهای اندیشید. ده کیسه طلا! پاداش کسی بود که میتوانست مردم را از دست این جانور نجات دهد.
در گوشهای از این شهر یک شیرینیپز به همراه همسرش زندگی میکردند. آنها یک پسر کوچک به نام سام داشتند. سام روزها در قنادی به پدرش کمک میکرد. زمانی که شنید ده کیسه طلا، برای این نابودی این هیولا در نظر گرفته شدهاست، به فکر فرورفت که چه کاری میتواند بکند. سام کوچک آن روز برای خرید به قسمت دیگری از شهر رفته بود. هوا که تاریک شد تمامی مغازهها و خانهها از ترس درها را مهر و موم کرده بودند. سام هرچقدر میدوید انگار نمیرسید. خلوتی و تاریکی خیابان با صدای غرش هیولا برایش بسیار ترسناک بود. این جانور آرام آرام به سام نزدیک میشد و سام هیچ راهی برای فرار نداشت. در نهایت سینی شیرینی را بروی زمین پرت کرد و زیر پلهای پنهان شد. این جانور به او نزدیک و نزدیکتر میشد تا جایی که درست بالای سر او قرار گرفت. هیولا سام کوچولو را با خود به غار تاریک و ترسناکی که زندگی میکرد، برد.
کف زمین با استخوانهای مردمانی که این هیولا خورده بود، پوشیده شده بود. دیوارها پر از خطوطی بود که این هیولا با دندانهای خود آنها را تراش داده بود. سام برای اینکه هیولا او را نخورد شروع به پختن کیک و شیرینی کرد. هروزی که میگذشت هیولا بیشتر شیرینی میخواست. وقتی هم آرد و تخم و مرغ و یا هر چیزی تمام میشد، حیوان برای بدست آوردن آنها به داخل شهر میرفت. این هیولا چنان به کیکهای سام علاقه داشت که به سرعت از خوردن انسانها دست کشید. او در غار میماند و میخورد و میخورد و چاق و چاقتر میشد. این کار حدود یک سال ادامه داشت، تا اینکه یک روز سام از خواب بیدار شد و متوجه شد این جانور از درد ناله میکند. البته میتوانید حدس بزنید که این درد برای چیست؟
بله دندان درد شدید در اثر خوردن شیرینی زیاد، هیولا را از پا درآورده بود. اما چاره چه بود؟ سام برای رهایی هیولا از این درد هر هزار دندان حیوان را با انبردست کشید. هیولای بدون دندان دیگر نمیتوانست انسان بخورد. به علاوه دیگر سام و هیولا به دوستان صمیمی تبدیل شده بودند. سام پس از دریافت ده کیسه طلا به همراه خانوادهاش و دوستش هیولا سالیان سال به خوبی و خوشی زندگی کردند.
داستان این کتاب ساده و مناسب کودکان است. اما نکات بسیار آموزندهای را برای کودکان شما دارد. این کتاب به غیر از داستان هیولای هزار دندان 29 داستان کوتاه دیگر به نامهای عروسک خوشهی گندم، پادشاه خل وضع، اسب کیک خامهای شگفتانگیز، سه قطره باران، کشتی اسکلتها، گنجهی شیشهای، شهر چوبی و .... را دارد.
کتاب صوتی هیولای هزار دندان و بیست و نه داستان دیگر توسط مترجم نام آشنا فرخ بافنده ترجمه شدهاست. این کتاب در سال 1399 توسط انتشارات کتابسرای نیک منتشر شد. کتاب پیشرو با صدای دلنشین گویندگان شهره روحی و فرزانه فائزی منتشر شدهاست. به علاوه کتاب چاپی هیولای هزار دندان نیز توسط انتشارات سپاس یه چاپ رسیدهاست. فرخ بافنده نویسنده و مترجم در سال 1357 چشم به جهان گشود. این مترجم تاکنون آثار بسیاری را ترجمه کردهاست. از آثار ترجمه شده توسط این مترجم میتوان به چطور با هرجور نگاهی آشنا شویم، خجالت نکش زندگی کن، اثر مرکب، نگران نباش زندگی کن، راز، خون آشامهای آشنا و ... اشاره کرد. تمامی کتابهای ذکر شده در فیدیبو موجود هستند. شما میتوانید کتاب صوتی هیولای هزار دندان و بیست و نه قصه دیگر به قلم تری جونز و ترجمه فرخ بافنده و انتشارات کتابسرای نیک را از همین صفحه در فیدیبو دانلود و تهیه نمایید.
ترنس گراهام پری جونز Terence Graham Parry Jones که با نام هنری تری جونز شناخته میشود، زاده 1 فوریه سال 1942 است. او در ولز انگلستان چشم به جهان گشود. جونز فارغ التحصیل رشته زبان انگلیسی از دانشگاه آکسفورد است. پس از فارغ التحصیلی با مایکل پالین یک فیلم کمدی و چندین برنامه کمدی را نوشت و اجرا کرد. پری جونز بازیگر، نویسنده، کمدین، فیلمنامه نویس، کارگردان، مورخ و عضو تیم کمدی مانتی پایتون بود. او اولین کار کارگردانی خود را با فیلم پایتون مقدس انجام داد. همچنین جونز یک مورخ معتبر قرون وسطایی بود، که چندین کتاب در این زمینه نوشت و مستندهای تلوزیونی مربوط به آن دوره را ارائه داد. او چندین کتاب برای کودکان نیز نوشتهاست. از فیلمهای این کارگردان میتوان به مانتی پایتون و جام مقدس، مارپیچ، اریک وایکینگ، مطلقا هرچیزی و ... اشاره کرد. از داستانهای منتشر شده توسط تری جونز نیز باید از افسانه حیوانات، ببر دریا، ماهی جهان، داستانهای خارقالعاده، افسانه افسانه و ... نام برد. جونز پس از سالها درگیری با بیماری دژنراتیو به تدریج قدرت تکلم خود را از دست داد و در سال 2020 براثر زوال عقل درگذشت.
قلعههای دوردست
روزی مسافری جلوی پیرزنی را گرفت، تا از او نام قلعهای که بر بلندای تپهای در نزدیکی آن محل بود بپرسد. پیرزن گفت:« راستش کسی درست اسمشو نمیدونه ولی آدمای این اطراف بهش میگن قلعه دوردست.»
مسافر گفت:« اسم عجیبیه چون از اینجا، خیلی هم دور به نظر نمیآید.»
زن گفت:« نه خیلی هم دور نیست، راست میگی.»
مسافر گفت:« فکر نکنم بیشتر از یک ساعت تا آنجا راه باشه، درسته؟»
پیرزن گفت:« نمیدونم.»
_« ولی تو باید بدونی که چقدر فاصله داره.»
پیرزن گفت:« نه خبر ندارم.»
مسافر گفت:« بسیار خب، خودم میرم اونجا.» و همینطور سرش را از بیاطلاعی اهالی آن منطقه تکان میداد، به راه افتاد. او یک ساعت راه رفت. دو ساعت راه رفت. سه ساعت راه رفت و در تمام این مدت از تپه بالا رفت و پایین آمد و وقتی که به قلعه دوردست نگاه کرد، به نظرش نسید که حتی یک سانتی متر هم به آن نزدیکتر شده باشد.
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 257.۵۹ مگابایت |
مدت زمان | ۰۴:۳۶:۴۵ |
نویسنده | تری جونز |
مترجم | فرخ بافنده |
راوی |