هرکول پوآرو کارآگاه جذاب و کمنظیر داستانهای کریستی است. شخصیتی که در پیدا کردن رد جنایت بسیار خوب عمل میکند و شم کارآگاهیاش علاقهمندان به داستانهای پلیسی را به وجد میآورد، احتمالاً هرکدام از علاقهمندان به داستانهای پلیسی یکبار در نوجوانی تلاش کردهاند شبیه کارآگاه پوآرو عمل کنند. چهار غول بزرگ یکی از داستانهای متفاوت آگاتا کریستی است که از جنایتهای سازمانیافته حرف میزند. کارآگاه پوآروی محبوب در این داستان جذاب نیز نقشآفرینی کرده و به کشف حقیقت مشغول است. خواندن این کتاب جذاب را شروع کنید و در سفری جذاب و هیجانانگیز با کارآگاه پوآرو همراه شوید.
چهار غول بزرگ داستانی جذاب از آگاتا کریستی است که اولین بار سال ۱۹۲۷ منتشر شد. نام اصلی این داستان «the big four» است و با نام «چهار قدرت بزرگ» نیز در ایران شناخته میشود.
این داستان روایتی از جنایتهای سازمانیافته است که از دوازده داستان کوتاه تشکیلشده است. داستانهای «مهمان ناخوانده»، «مردی از تیمارستان»، «خبرهای جدید از لی چانگ ین»، «اهمیت یک شقه گوشت»، «ناپدید شدن یک دانشمند»، «زن روی راهپله»، «دزدان رادیوم»، «در خانه دشمن»، «راز یاسمن وحشی»، «تحقیقات در کرافتلندز»، «مسئله شطرنج»، «تله»، «موش وارد میشود»، «زنی با موهای دکلره» داستانهای این کتاب هستند که پیش از انتشار بهصورت یک کتاب کامل جداگانه منتشر شدهاند و شخصیتهای اصلی آن را یک چینی، یک زن دانشمند فرانسوی، یک ثروتمند آمریکایی و یک بازیگر تئاتر تشکیل میدهند. هرکول پوآرو کارآگاه مشهور داستانهای کریستی در این داستان نیز نقش ایفا میکند. او در آغاز داستان در لندن است اما همراه با جریان داستان به پاریس و جنوب ایتالیا میرود و وقایع را پیگیری میکند. قلم جذاب کریستی قطعات داستان را مانند پازلی فوقالعاده در کنار هم چیده و رمانی هیجانانگیز به وجود آورده است.
داستان چهار غول بزرگ از زمان انتشار تاکنون موردتوجه افراد زیادی قرارگرفته و رمانهای گرافیکی و مجموعههای تلویزیونی مختلفی بر اساس آن ساختهشده است. این کتاب جذاب تاکنون به چندین و چند زبان مختلف ترجمهشده است.
کمتر کتابخوانی هست که نام ملکهی جنایت به گوشش نخورده باشد. آگاتا مری کلاریسا میلر (Agatha mary clarissa miller) سال 1891 در انگلستان به دنیا آمد. او دختری باهوش بود و در 5 سالگی خواندن و نوشتن را یاد گرفت اما هرگز به سراغ تحصیلات آکادمیک نرفت و بیشتر دانشش را از کتابخانهی پدرش فراگرفته بود.
همسر اول آگاتا، آرچیبالد کریستی بود و آنها باهم دور دنیا را گشتند. هرچند آگاتا بعدها از آرچیبالد کریستی جدا شد و مجدداً هم ازدواج کرد اما از نام خانوادگی کریستی تا آخر عمر استفاده کرد و با همین نام مشهور شد.
اولین داستان کریستی ماجرای اسرارآمیز در استایلز بود که شخصیت پوآرو نیز در آن خلق شد. ناشران 6 بار این کتاب را رد کردند تا اینکه سرانجام در سال 1920 منتشر شد. از آن به بعد آگاتا داستانهای زیادی نوشت که بعضی از آنها عاشقانه بودند اما او شهرتش را مدیون بیش از 60 داستان پلیسی جذابی است که نوشته است.
آگاتا کریستی پرفروشترین نویسندهی زن تاریخ و دومین نویسنده پرفروش جهان پس از شکسپیر است. البته بر سر این آمار اختلاف وجود دارد و برخی معتقدند فروش آثار او از شکسپیر بیشتر است. تعداد کتابهای آگاتا کریستی که تاکنون در سراسر جهان فروختهشدهاند را بین دو تا چهار میلیارد جلد تخمین زدهاند.
کتاب «سپس هیچکدام باقی نماندند» از این نویسنده پرفروشترین داستان جنایی تاریخ است و بیش از صد میلیون نسخه از آن فروختهشده است. از میان جذابترین آثار این نویسندهی فوقالعاده که خیلی از آنها سوژهی فیلمسازان شدهاند میتوان به کتابهای «قتل در قطار سریعالسیر شرق»، «راز قطار آبی»، «راز سیتافورد» و «مرگ روی نیل» اشاره کرد.
آگاتا کریستی در 85 سالگی در انگلیس درگذشت.
داستانهای آگاتا کریستی در ایران توجههای زیادی را به خود جلب کردهاند. چهار غول بزرگ نیز یکی از داستانهای اوست که طرفداران زیادی دارد. این داستان را اولین بار «عبدالحسین شریفیان» با عنوان «چهار قدرت بزرگ» به فارسی برگرداند. مجتبی عبدالله نژاد این داستان کریستی را با نام «چهار غول بزرگ» ترجمه منتشر کرده و انتشارات هرمس به فارسی برگردانده است. نسخهی الکترونیک این ترجمه را میتوانید از فیدیبو دانلود و مطالعه کنید.
چهار غول بزرگ داستانی متفاوت از کریستی است، داستانی جذاب و پرهیجان که خواننده را با خود همراه میکند و به دنیای معماهای پیچیده و اتفاقات هولناک میبرد. داستانهای کریستی برای نوجوانان بسیار مناسباند و میتوانید آن را بهعنوان هدیه به بچهها بدهید تا از قلم یکی از بزرگترین نویسندگان تاریخ لذت ببرند. هرچند هرکسی که به ادبیات پلیسی علاقهمند باشد با هر سن و سالی میتواند از داستانهای کریستی و چهار غول بزرگ لذت ببرد.
چهار غول بزرگ داستانی طولانی است که میتوانید هر شب بخشی از آن را پیش از خواب بخوانید و از دنیای روزمره و فضای معمول زندگی فاصله بگیرید. داشتن این کتاب در گوشی موبایل تا تبلت هم به شما کمک میکند در هرلحظه و هرجایی هم از آن لذت ببرید.
حتی الآن هم دلم نمیآید خاطرات آن روزهای ماه مارس را بنویسم.
پوآرو، پوآروی عزیز فوت کرده! آن کبریت لعنتی دستکاری شده و پوآرو متوجه شده بود. میخواست زودتر درستش کند که منفجر شد. از آنجا که در واقع من بودم که فاجعه را تسریع کردم، عذاب وجدان شدیدی داشتم. به قول دکتر ریجوِی معجزه شد و من جان سال به در بردم. فقط کمی ضربهمغزی شدم.
با اینکه به نظر خودم چند لحظه بیشتر بیهوش نبودم، بیست و چهار ساعت طول کشید تا دوباره به هوش بیایم. عصر روز بعد که با هزار زحمت خودم را به اتاق مجاور کشیدم و چشم دوختم به تابوت چوبی حاوی بازمانده جسد یکی از بزرگترین مردانی که دنیا سراغ داشت.
از همان اول لحظهای که به هوش آمدم یک هدف بیشتر نداشتم: انتقام مرگ پوآرو را بگیرم و چهار غول بزرگ را نابود کنم.
تصور میکردم ریجوِی هم با من همعقیده باشد، ولی با کمال تعجب دریافتم که اشتیاقی به انتقام ندارد.
مدام میگفت برگردم آمریکای جنوبی. چرا میخواهم دنبال کاری بروم که خودم میدانم غیرممکن است؟ وقتی هم میخواست همین موضوع را با ظرافت بیشتری مطرح کند میگفت وقتی پوآرو، پوآروی بزرگ، نتوانسته کاری از پیش ببرد، چطور ممکن است من موفق شوم؟
ولی من لجباز بودم. به این سوالش که آیا صلاحیت کافی برای ادامه کار دارم، جوابی نمیدادم (ضمن اینکه با این عقیده او موافق نبودم و اصلاً اعتقاد نداشتم که در این زمینه فاقد صلاحیت کافی هستم.) به نظرم میرسید آنقدر با پوآرو کارکردهام که تمام روشهای او را فوت آبم و میتوانم ادامه کار را بر عهده بگیرم. احساساتم اجازه نمیداد کار را نیمهکاره رها کنم. دوستم بیرحمانه به قتل رسیده بود. چطور میتوانستم مثل ترسوها به آمریکای جنوبی برگردم، بدون اینکه قاتلان دوستم را به دست عدالت بسپارم؟
همه اینها را به ریجوِی گفتم و او هم با دقت گوش کرد. حرفم که تمام شد، گفت:
-با وجود این توصیه من این است که برگردی. معتقدم خود پوآرو هم اگر زنده بود، همین توصیه را میکرد. تو را به روح پوآرو قسم میدهم که دست از این ماجرا برداری و برگردی سرخانه و زندگیات.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۴۲ مگابایت |
تعداد صفحات | 220 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۷:۲۰:۰۰ |
نویسنده | آگاتا کریستی |
مترجم | مجتبی عبداللّه نژاد |
ناشر | نشر هرمس |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | The big four |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۲/۰۸/۱۳ |
قیمت ارزی | 5 دلار |
قیمت چاپی | 52,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
این کتاب هم ازسری داستانهای جذاب پوارو وسطای کتاب طوری پیش میره که یه لحظه خواننده رو غلفلگیر وشوکه وناراحت میکنه ولی ازاونجایی که دیگه با رفتارای پوارو اشناییم متوجه موضوعی میشیم. مثل باقی کتابای گریستی عالی وایول به ذهن خلاق این زن فقط در کنار همه اینا این هیستینگز عجب ادم خنگیه ها?? میشه گفت من بیشتر اثار گریستی روخوندم همشون جالب بود ولی ازکتاب دخترسوم زیاد خوشم نیومد حتما بخونید منکه یروزه تموم کردمش
کتاب پرهیجان و سرگرم کننده ای بود. مثل بقیه کتابهای آگاتا کریستی نبود. در بقیه کتاب ها سعی در پیدا کردن قاتل داشتند ولی اینجا جنای تکار مشخص بود و سعی میکردند باهاشون مبارزه کنن. از کتاب های دیگه آگاتا کریستی پرهیجان تر بود ولی معمایی نبود و هوش خواننده رو درگیر نمیکرد.
کتاب خوبی بود وقتی میخوندی انگار داری یه فیلم سینمایی میبینی پرهیجان و پررمز و راز با دخالت تخیل بیشتر در داستان _ از داستانهای پوارو بود که بهتره در لیستتان در کتابها اخر بگذارید و دا ستانها دیگه پوارو را خوانده باشید
این کتاب واقعا عالیه کمی سیاسی هست ولی در این داستان کسی که هدف کشتار است پس از نیمه اول خود پوآرو می شود من کتاب های آگاتا کریستی را بسیار می خوانم و به نظرم این یکی از بهترین ها بوده است....
منم با نظر دوستانی که میگن از باقی کتابای کریستی پایین تر بود موافقم هرچند چیزی از هیجانی بودن ماجرای داستان کم نمیکنه ..در کل به نظرم ظرافت باقی داستان هاشو نداشت ..
اولین بار بود که موقع خوندن کتابی از آگاتا کریستی واقعا ترسیده بودم! خیلی عالی بود با درصد هیجان بالا. پیشنهاد می کنم بخونید.
اولین کتابی بود که در دوران نوجوانی از آگاتا کریستی خوندم (البته با ترجمه دیگه). خیلی دوستش داشتم و بعد از اون بارها و بارها دوباره خوندمش :)
اصلا خوب نبود و اخرش هم خیلی ساده تموم شد،اصلا قابل مقایسه با اثار دیگه اگاتا کریستی نیس،خیلی پرت و پلا بود،افتضاح ،هر بگم کم گفتم
ا ونجاش که پوآرو مرده بود یه لحظه ترسیدم ولی از اونجاییکه با سبک آگاتا کریستی آشنام همون لحظه فهمیدم که یه نوع کلکه
زیاد پرکشش نبود سری کتابهای پوآرو واقعا کتابهای بهتر این داره خصوصا مرگ بر فراز رود نیل یا قتل در قطار سریع اسیر