ما در دنیای عجیبی زندگی میکنیم که تحت تأثیر قانون کارماست. پدری از تولد پسرش بسیار خوشحال و مسرور مینمود. اما پس از مدت کوتاهی فهمید که فرزندش برای رسیدگی به حسابهای قدیمی آمده است.
مرد جوانی عاشق دخترعمویش شد. اما پس از ازدواج، دختر متوجه شد که شوهرش انتظارات او را برآورده نمیسازد. بنا بر این خواستار طلاق شد و خانهای را که در آن زندگی میکردند، از شوهرش مطالبه نمود. مرد بیچاره، مجبور شد که خانه را به همسرش واگذار کند و امروزه آواره و سرگردان است.
ما از طریق کارما با کسانی که با آنها روابط کارمایی داریم، ارتباط برقرار میکنیم. ما به اطرافیانمان چیزی را میبخشیم که به آنها مدیون هستیم و از آنان آن چه را دریافت میکنیم که به ما مدیونند.
تولد هرگز یک اتفاق تصادفی نیست، بلکه قانون کارما، خانوادۀ ما را مشخص کرده است. معمولاً بسیاری از مردم اعتقاد دارند که با انجام کاری بد، مجازات میشوند. اما قانون کارما تنبیهکننده نیست، بلکه موجب تحول و بازسازیست. شاید به نظر برسد که این قانون ما را برای انجام کارهای نادرستی که در گذشتهای دور یا نزدیک مرتکب شدهایم، مجازات میکند. اما قانون کارما هرگز تنبیه نمیکند، بلکه ما را در محیطهایی قرار میدهد که میتواند فرصتهایی را برای رشد و شکوفاییمان فراهم آورد. این قانون تجربیاتی در اختیارمان میگذارد تا بهتر رشد کنیم و اشخاص برجستهای شویم. بنا بر این بیایید موقعیتهای کنونی خود را بپذیریم و با آموختن درسهای آن از تجربیات ویژهای که برای آموزش ما در بر دارد، بهره ببریم. این، راه تعالی روح است.