هِکتور یک جوجه تیغی بود که خونهاش رو خیلی دوست داشت.بیشتر از هر جای دیگهای.
اونجا مکانِ موردِ علاقهی هِکتور بود، بخاطرِ اینکه همیشه توی خونه یک سرگرمی یا کار برای انجام دادن داشت.
جوجه تیغی اونقدر عاشق خونش بود که به ندرت ازش بیرون میرفت.
خونه برای اون گرم، راحت و امن بود.
با اینکه هکتور زیاد بیرون نمیرفت، اما هرموقع که دوستهاش بهش سر میزدن، ازشون در موردِ وضعیت جنگل سوال میپرسید و میخواست بدونه که حالِ بقیه حیوونها چطوره.