حفاظت از طبیعت و منابع زنده از دیرباز در اندیشه و عمل جوامع انسانی به شکل باورهایی همچون کرامت و احترام به گیاهان و جانوران بازتاب یافته است. آثار بازمانده این باورها به شکل درختان، بیشهها و باغهای مقدس یا جانوران پرچمدار هنوز هم در چهارگوشه جهان به حیات خود ادامه میدهند و امروزه با پایبندی به سنن و آراء مذهبی کم و بیش حفاظت آنها تضمین شده است. امّا اینگونه حفاظت ابتدایی با مفهوم نوین حفاظت و ابعاد گسترده آن ارتباط چندانی ندارد؛ در شکل و مضمون زاده غرب است و از طریق جهان صنعتی، توسعه و تکامل و ترویج یافته است. جهان صنعتی که با اتّکا به رشد نیروهای تولیدی در دو قرن اخیر شکل گرفته است، نمیتوانست بیاعتنا نسبت به بحرانی که در محیطزیست آفریده بود به راه خود ادامه دهد. از اینرو، به عنوان تدابیر و اقدامات جبرانی، مفهوم حفاظت را طی زمان تکامل بخشید و رویکردها و اشکال حفاظتی جدیدی را توسعه و ترویج داد. در این میان رشد دانش بومشناختی در درک نظام پیچیده طبیعت و روابط جوامع انسانی با آن نقش تعیینکنندهای داشته است.
هفدهدانش بومشناختی از سویی در تبیین علل اجتماعی بحران محیطزیست برای ناقدان جهان صنعتی در تحلیل نظام اقتصادی متکی به سوداگری دلایل کافی فراهم آورد و از سوی دیگر با یافتههای خود در تبیین نظام ارگانیک و یکپارچه طبیعت به تکامل مفهوم حفاظت یاری نمود و زمینه آفرینش اشکال و رویکردهای حفاظتی جدیدی را فراهم کرد که امروزه شاهد آن هستیم. ارتقاء حفاظت از گونه به تنوع زیستی، از شکل انتزاعی و جزیرهای به شبکهای و یگانگی، از ملی به منطقهای و جهانی، از رویکردهای اجرایی و انعطافناپذیر به روشهای دموکراتیک و مشارکتی و از سطح تقابل حفاظت با توسعه تا تلفیق آنها از دستاوردهای تغییر و تکامل مفهوم حفاظت در این روند روبهرشد و باز است. اهمیت نسبی این دستاوردها انکارناپذیر است، اما جهان همچنان شاهد روند شتابان زوال تنوع زیستی است، فاجعهای که هنوز پیامدهایش به درستی درک نشده است حتی نغمه فریبنده «توسعه پایدار» نیز کمترین تأثیری در کاهش تنوع زیستی نداشته است. اصطلاح توسعه پایدار در یک دهه پیش در آستانه فروپاشی جهان دوقطبی و در بستر خلاء ایدئولوژیکی حاصل از آن توسط کمیسیون برونتلند مطرح شد و به مثابه راهی نوین در توسعه، که بدون ایجاد تغییر در مناسبات اقتصادیـ اجتماعی موجود میتواند به مجرای محیطزیست و از جمله فاجعه نابودی تنوع زیستی پایان دهد در سطح جهان به شدت ترویج یافت. امروزه کره زمین نسبت به یک دهه پیش از نظر تنوع زیستی دهها بار تهیتر و فقیرتر شده است. از اینرو جوامع انسانی بیش از پیش در برابر مخاطرات ناشناخته موجود و آینده خلع سلاح شدهاند و فرصتهای زیستی خود را از دست میدهند. تا زمانی که نابودی تنوع زیستی ادامه دارد، نه تنها مفهوم توسعه پایدار را به طور استهزا آمیزی بیمعنی میکند بلکه قابلیتهای نظام اقتصادی موجود را نیز برای تحقیق آن دچار تردید میسازد.
نابودی روزانه هزارانگونه گیاه در سراسر جهان بدون آگاهی از نقش و کارکرد آنها فاجعهای است که ریشه در بحران اخلاقی جوامع دارد. از آنجاکه شیوههای تولید کنونی، که اساس مناسبات اقتصادی جوامع را برای برآورد نیازهای مادی بشر تشکیل میدهند، برمبنای حرص و آز قرار دارند و اخلاق منحط مصرفگرایی، استثمار جوامع و استیلا بر طبیعت را ترویج میدهند. در حالیکه هماهنگی انسان با طبیعت و برقراری زندگی موزون بدون هرگونه تخریب و تهیسازی آن باید احساسی فراتر از نیازهای مادی موجود داشته باشد تا بهطور خودکار احتیاط و خویشتنداری را در رابطه انسان با طبیعت برانگیزد. متأسفانه اخلاق اجتماعی موجود بهطور رقتباری سوداگرانه و مادیگرایانه است. دغدغه کارگزاران حفاظت حداقل در سده گذشته این بوده است که با تغییر بینش جوامع راهحلهای عملی و امکانپذیری را ارائه و ترویج دهند تا زمینه حفظ تنوع زیستی بیشتری فراهم شود. در ادامه تلاشهای گذشته درحال حاضر حفاظت تنوع زیستی مبانی جدیدی را تجربه میکند که میتوان آنرا گام مؤثر و قانعکنندهتری در روند تکامل مضمون حفاظت بهشمار آورد. «زیستشناسی حفاظت» دانش جدید و روبهرشدی است که در حال حاضر امیدهای زیادی برای حفظ تنوع زیستی برانگیخته است. کشورهای جهان صنعتی، به عنوان خاستگاه دانش جدید، امروزه به پیشرفتهای قابل توجهی دست یافتهاند. در کشور ما نیز خوشبختانه گامهای نخست برداشته شدهاند و حداقل در دانشگاهها به آموزش مبانی دانش جدید بیشتر توجه میشود.
کتاب حاضر مقدمهای است برای معرفی مبانی زیستشناسی حفاظت با تأکید بر حفظ گیاهان در عالم تنوع زیستی. بدیهی است مبانی زیستشناسی حفاظت در راستای رفع کاستیهای تدابیر حفاظتی گذشته و تکامل آن پابه عرصه وجود نهاده است و درصدد نفی تلاشهای گذشته نیست. در واقع بخشی از داستان دنبالهدار حفاظت، از گذشته تا به امروز است، اما پایان آن نیست و این روند پابهپای توسعه با کارامدی و ثمربخشی بیشتر همچنان ادامه خواهد یافت.
هجدهکتاب مبانی حفاظت گیاهان در مقایسه با برخی از کتابهای مشابه خود که تاکنون به جامعه دانشجویی عرضه شدهاند دارای امتیازاتی است که نمیتوان به سادگی از کنار آنها گذشت. سادگی زبان، انسجام مطالب و تدوین مناسب به دور از شتابزدگی از ویژگیهای برجسته این کتاب است. مؤلف به حق از پراکندهگوییهای ناقص در زمینههای اساسی که به تنوع زیستی مربوطاند و میتوانند ابهامات زیادی به وجود آورند، نظیر اخلاق زیستمحیطی که خود موضوع محوری بحثهای جدی و جداگانهای هستند اجتناب کرده است. از آنجا که حفاظت از تنوع زیستی از دیرباز بر محور گونههای جانوری استوار بوده و گیاهان کمتر در کانون توجه دستاندرکاران حفاظت بودهاند، تأکید کتاب بر گیاهان شاید تا اندازهای توانسته باشد این نابرابری را جبران کند. با توجه به این موضوع میتوان گفت تأکید مؤلف بر گیاهان در تبیین مبانی زیستشناسی حفاظت نه تنها کاستی نیست، بلکه برعکس میتواند از امتیازات آن بهشمار آید. بهعلاوه این ویژگی باعث میشود که مطالب کتاب حاضر همپوشانی کمتری با مطالب درس «مناطق حفاظتشده» در رشته محیطزیست پیدا کند. به همین دلیل نه تنها در رشته زیستشناسی، بلکه در رشتههای محیطزیست نیز از قابلیت کاربردی بیشتری برخوردار است.
آنچه این کتاب را بیش از همه از کتابهای مشابه خود متمایز میکند رنگ و بوی اخلاقی آن است؛ به عبارتی، نسبت به مبانی اخلاق علمی پایبندی بیشتری نشان میدهد. مؤلف در نقل مطالب و ارجاع به منابع اصلی و خارجی و همینطور منابع ترجمه شده به زبان فارسی به یک میزان امانتدار بوده است و اساس کار خود را نه به عنوان آغازگر بلکه در تداوم تلاشهای گذشته بنا نهاده است. وی در صورت استفاده جزیی، کلی یا اقتباس از منابع ترجمه شده داخلی از نادیده گرفتن این منابع و نام مترجمان اخلاقاً خودداری کرده و با ذکر آنها در کنار مششخصات منابع اصلی در متن یا کتابنامه حقوق آنها را رعایت کرده است.