دسته‌ بندی
Loading

چند لحظه ...
با کد تخفیف hifidibo این کتاب را در اولین خریدتان با «۳۰٪ تخفیف» بخرید!
کتاب صوتی و هر روز صبح راه خانه دور و دورتر می‌شود کتاب صوتی فیدی‌پلاس

کتاب صوتی و هر روز صبح راه خانه دور و دورتر می‌شود

نسخه الکترونیک کتاب صوتی و هر روز صبح راه خانه دور و دورتر می‌شود به همراه هزاران کتاب دیگر از طریق اپلیکیشن رایگان فیدیبو در دسترس است. همین حالا دانلود کنید!

نسخه نمونه کتاب صوتی و هر روز صبح راه خانه دور و دورتر می‌شود را رایگان بشنوید

درباره کتاب صوتی و هر روز صبح راه خانه دور و دورتر می‌شود

- درباره کتاب: این رمان، داستانی است درباره خاطره ها و گم شدنشان. یک نامه عاشقانه است و در عین حال خداحافظی آهسته یک پدربزرگ با نوه اش و یک پدر با پسرش. این داستان درباره ترس است و درباره عشق و این‌که چطور این دو اغلب دست در دست هم پیش می‌روند و در نهایت درباره زمان است، وقتی که هنوز مالک آن هستیم. نمایی تکان دهنده است از مردی سالخورده که تلاش می‌کند خاطره‌هایی که دائما به دلیل آلزایمر از میان انگشتان او لیز می‌خورند را حفظ کند. بکمن مانند سایر آثار خود در این کتاب نیز تلاش می‌کند تا درک عمیق خود از طبیعت بشری و احساس همدردی عمیق با مردمی که در شرایط سخت و دشوار زندگی می‌کنند را به خواننده منتقل کند. این کتاب داستانی مختصر است که به خواننده‌ی خود احساس عمیق و گران‌بهای ارزش زندگی را منتقل می‌کند. - درباره نویسنده: کارل فردریک بکمن از نویسندگان جوان و خوش‌اقبال سال‌های اخیر است. او با رمان محبوب و پرفروش «مردی به نام اُوه» یک شب راه صدساله را رفت و نامش سر زبان‌ها افتاد. بکمن در سال ۱۹۸۱ در استکهلم سوئد متولد شد. او از کودکی به خواندن و نوشتن علاقه داشت. شاید بتوان گفت همین علاقه باعث شد تا او دست به خلق اثری دوست داشتنی کند. بکمن کار نویسندگی را با وبلاگ‌ نویسی شروع کرد و بعدها در روزنامه‌ها و نشریات مختلف از جمله مجله «مترو» مطلب می‌نوشت. قبل از اینکه شهرت جهانی پیدا کند در کشور خودش یک وبلاگ نویس پرطرفدار بوده است. درواقع همین طرفداران وبلاگ او و همسرش بوده‌اند که او را برای نوشتن کتاب تشویق می‌کردند تا در نهایت کتاب «مردی به نام اوه» منتشر شد. کتابی که اولین بار به زبان آلمانی ترجمه شد و حالا به ۳۰ زبان ترجمه شده است. - بخشی از کتاب: چشمان پیرمرد به‌طور عجیبی خالی است. ناامیدانه به شقیقه‌هایش می‌زند. پسرک دهان باز می‌کند که چیزی بگوید ولی وقتی این صحنه را می‌بیند جلوی خودش را می‌گیرد. در عوض آرام می‌نشیند و همان کاری را می‌کند که پدربزرگ یادش داده‌بود اگر گم شد انجام دهد: محیط اطرافت را زیر نظر بگیر، دنبال ردپاها و سرنخ‌ها بگردد. نیمکت در احاطۀ درختان است چون بابابزرگ عاشق درخت‌هاست، چون درخت‌ها اهمیتی به افکار آدم‌ها نمی‌دهند. شبحی از پرنده‌ها از آنها بالا می‌آیند و در آسمان پخش می‌شوند و با اطمینان بر باد تکیه می‌زنند. یک اژدها میدان را می‌پیماید، خواب‌آلود و سبز، و یک پنگوئن با رد دستی شکلاتی روی شکم در گوشه‌ای به‌خواب رفته است. یک جغد مهربانِ یک‌چشم هم کنار او نشسته است. نوآ همه را می‌شناسد. مال او هستند. اژدها را بابابزرگ درست وقتی که به دنیا آمد به او داده ‌بود، چون‌که مامان‌بزرگ گفته‌بود اژدها برای نوزاد اسباب‌بازی توبغلی مناسبی نیست و بابابزرگ هم گفته‌بود که او هم یک نوۀ مناسب نمی‌خواهد.

ادامه...

مشخصات کتاب صوتی و هر روز صبح راه خانه دور و دورتر می‌شود

نظرات کاربران درباره کتاب صوتی و هر روز صبح راه خانه دور و دورتر می‌شود

صدای گوینده آرام و دلنشین است. داستان هم جذاب و دوست داشتنی ❤
در ۳ سال پیش توسط 091...550 ( | )
برای منی که از دچار شدن به آلزایمر میترسم کتاب خوبی بود .
در ۱۱ ماه پیش توسط Ensi ( | )
حس خوبی داشت. خصوصا که اهمیت ارتباط خوب با عزیزان را بخوبی نشون میده
در ۱ سال پیش توسط 912...339 ( | )
یکی از بهترین های بکمن
در ۱ سال پیش توسط 921...212 ( | )
راوی عالی بود قشنگ کتاب رو خوند من خیلی گریه کردم منو یاد پدرو مادر انداخت
در ۲ سال پیش توسط sus...i18 ( | )