درباره ضوابط استنباط احکام از آیات قرآن در آموزه های معصومین(ع)
از جمله مسائلی که در سیر پویایی فقه قرآنی میتواند مؤثر باشد و سهمی مهم را ایفا کند، دریافت و باورها نسبت به روایاتی است که در زمینه آیات فقهی قرآن صادر شده است و اینکه ائمه اطهار(ع) در برخورد با آیات فقهی از چه روشهایی بهره میبردند و اینکه آیا تکیه ائمه(ع) بر روش استظهاری بوده است یا کشف بطون؛ همان رویکردی که در تفسیر با آن مواجه هستیم.
نکته دیگری که باید بررسی شود این است که آیا روایاتی که برای آیات الاحکام، شرایط، نمونهها و قیدهایی را یاد کرده، درصددند تا معنایی ثابت و تغییرناپذیر و مصادیقی جزمی را برای آیات ارائه دهند؛ یا روایات ارائه طریق استنباط کرده و نمونهها را در اختیار میگذارند. به تعبیر دیگر آیا روایات در مقام تشریع احکام ثابت و جاودان هستند (که در این صورت تغییرناپذیر و غیرمتحوّل خواهند ماند) یا اینکه روایات در مقام تطبیق و هماهنگساختن هستند و راه این هماهنگساختن در هر زمان باز است و عرف و فقیهان هر عصری وظیفه دارند تا آیات فقهی قرآن را بر واقعیتهای جاری زمان خود هماهنگ ساخته و حکم حوادث و موضوعات را شناسایی کنند.
با توجه به مطالب ذکر شده به این نتیجه دست مییابیم که موارد بهرهگیری هر چه بیشتر از قرآن میبایست مورد بررسی قرار گیرد، که از آن جمله است: نحوه برخورد ائمه معصومین(ع) با آیات و بررسی روایاتی که از آن حضرات در زمینه آیات الاحکام به دست ما رسیده است و میزان کارکرد آنها و به دست آوردن نکاتی که در استنباطات فقها مورد بهرهبرداری صورت بگیرد.