خیلی وقتها وقتی کنار هم هستیم، خاطرهای از کودکی و نوجوانی تعریف میکنیم. خاطرههای تلخ و شیرینی که هیچوقت از خاطرمان پاک نمیشوند و همیشه گوشهی ذهنمان سنجاق شدهاند.
خاطرههای کالی که دستنخورده و ساده و بیپیرایه هستند. شاید بعضی از من خُرده بگیرند که چرا خاطرهها را به شکل داستان نیاوردم. میخواستم خاطره، خاطره باشد. ساده و واقعی عین خودش. فکر کنم داستان کمی حیله و حقّه دارد، بازی دارد، اما خاطرهها داستانهای کالی هستند که سادهاند و راحتند. بیشتر این خاطرهها، قبلاً در نشریههای مختلف و بیشتر در نشریهی دوچرخه که سالهاست در آن مشغول به کارم، چاپ شدهاند. به هر حال هنوز هم از شنیدن خاطرههای کودکی و نوجوانی سیر نمیشوم. این کتاب تقدیم به همهی کودکی و نوجوانی...