مجموعهی چهار جلدی ریگانت، طی چهار سال (۱۹۹۹ ــ ۲۰۰۲) منتشر گردید که شرح زندگی قبیلهای به نام ریگانت با باورها و سنن باستانی است که زمین و جادوی آن را پاس میدارند و در تعامل کامل با طبیعت روزگار میگذرانند. مردم شجاعی که اغلب گلهدار و کشاورزند، اما اگر پای متجاوزی به سرزمینشان باز شود، از قهرمانی و دلاوری رویگردان نیستند.
در این بین، دشمن مقتدری در سرزمینهای آن سوی آبها، با طمع زمین و طلای بیشتر، با آرایش و فنون رزمی منسجم به جنگافروزی میپردازد، زنان و کودکان را سلاخی میکند و مردان را به اسارت و بردگی میبرد. این دشمن که در کتاب اول یعنی شمشیر در توفان تا مرزهای ریگانت پیش آمده، یک بار به دست قهرمان ریگانت، شاه کاناوار شکست خورده است، اما تهدید حضورش مثل آتش زیر خاکستر کماکان پابرجاست.
البته شاهین نیمهشب قصهی کاناوار نیست، بلکه حول زندگی بن، پسر او از عشق اولش، آریان میگردد. بن که به دلیل عذاب وجدان شاه کاناوار، بدون حمایت و پذیرش او بزرگ شده و کمکم از پدر خود متنفر شده است...