فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۹۰ مگابایت |
تعداد صفحات | 310 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۰:۲۰:۰۰ |
نویسنده | جان فاولز |
مترجم | پیمان خاکسار |
ناشر | نشر چشمه |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | English fiction |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۹/۰۶/۳۰ |
قیمت ارزی | 6 دلار |
قیمت چاپی | 90,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
یکی از چیزهایی که در کارگاه رمان یاد گرفتم این بود که نویسنده برای روایت داستان خود دو راه در پیش دارد. یا باید صحنهپرداز چیره دستی باشد و همهچیز را جوری بچیند و بنویسد که خواننده همراه او شخصیتها و مکانها و زمانها را ببیند و بفهمد و درک کند، یا اینکه رمانش چنان زبان قوی و عمیقی داشته باشد که نشود زمینش گذاشت. اما زبان هم به تنهایی کافی نیست، و باید اندیشهای، تفکری، دیدگاهی پس پشت ذهن نویسنده باشد که به زبان اعتبار ببخشد. جان فاولز برای من همهی این چیزهاست. روایتگر نقطههای تاریک و هولناک زندگی، فریبها، دغلکاریها و پلشتی درون انسانها. روایتگر موقعیتهای نامعمول و کشنده. همهی آن چیزهایی که بعد از تمام شدن کتاب کام آدم را تلخ میکند و در عین حال تا عمیقترین لایههای درون نفوذ میکند و به جا میماند.
با نظر بقیه در مورد آزاردهنده بودنش موافقم هر دو کاراکتر اصلی کتاب به نحوی پر از نفرتن ، شخصیت قربانی به مرور شبیه شخصیت اصلی میشه و هر لحظه به نفرتش افزوده میشه شخصیتی که در ابتدا طوری وانمود میکنه که طبقه و سواد افراد اهمیتی نداره ولی در عین حال همیشه از موضعی بالا به کالیبان نگاه میکنه و به مرور شخصیت ریاکارانه ی خودشو اشکار میکنه ، شخصیت اصلی که به نوعی جنون دچاره و بی خبر ازین جنون با گذشت زمان از فردی معصوم به دیوانه ای ترسناک تبدیل میشه که با توضیحاتی که در ابتدا از زبان خودش میخونیم تا حدودی به دلایل و ریشه ی این دیوانگی پی میبریم در کل کتابی هست که بعد از خوندنش بفکر فرو میرین و حس خوبی بهتون دست نمیده!
به نظرم کتابی نیست که بعد از خوندنش احساس کنی که بیهوده براش زمان گذاشتی ، به خاطر اینکه شنیده بودم ژانر ترسناکی داره شروع به خوندنش کردم ولی بعداً تا فصل دوم وحشتی در اون حس نکردم ولی در عین حال به خاطر جذابیت شیوه نوشتار و جزئیات به خوندنش ادامه دادم تا اینکه فصل سوم پایان کار و سرنوشت میراندا رو بیان میکرد . به نظرم اون وحشت ناشی از جزئیات غم انگیز و وحشتناک وضعیت میراندا بود و بیرحمی فردریک و عدم پشیمونی از کاری که با اون دختر بیچاره کرد . این که کتاب به شیوه ادبی و زیرکانه دیدگاه انسان رو به کل در مورد ثروت ،علاقه و در کل هرچیزی که در کتاب قید شده ، تغییر میده یکم آزاردهنده و تا حدودی غم انگیزه ...
بسیار کتاب پرکشش و به همان اندازه آزارنده.... کاملن در ژانر رمانهای روانشناسانهست....به لحاظ فرم و محتوا بسیار خلاقانه... کاش میشد همه بخونند، به دوران کودکی توجه کنند و ببینند که ناهنجاریها و محبت ندیدنهای دوره کودکی چه اثر هولناکی میتونه روی شخصیت افراد در آینده داشته باشه. حتمن توصیه میشه
کتاب عجیبی بود ،اوایلش مدام با کتاب اتاق مقایسه میکردم،اما ته داستان حس ترس داشتم. جنبه روانشناختی داستان و شخصیت دو قطبی مرد داستان باعث گیرایی بیشتر شده بود. در مجموع که نتونستم زمین بذارمش، ولی بنظرم این مزیتی محسوب نمیشه که بخوام به بقیه توصیهاش کنم، باید این ژانر رو دوست داشت باشی. ترجمه خوب بود ،اما کاش یه علامتی، چیزی برای گفتگوها میذاشتن، در اغلب موارد یه جمله رو باید دوبار میخوندم، چون مکالمههای دو نفره هیچ علامتی در پی افکار شخصیت داستان میومد، اولین بار که میخوندی به سختی میفهمی این یه دیالوگ دو نفره ست یا این جمله الان فقط یه گفتگوی ذهنیه.
احتمال میدم نویسنده خودش یه آدم سایکو پد بوده که همچین داستانی نوشته ، یه رمان بسیار تاریک ، بخش اول نسبتا جالب و هیجان داره ، بخش دوم از نظر من بسیار خسته کننده بود ، و بخش سوم هم که پایان کاره ، در کل رمان بدی نیست ولی از نظر من کمی آزاردهنده بود داستانش ، و البته یه نکته ، به دختر خانومایی که فکر می کنن خیلی زرنگ هستن حتما پیشنهاد می کنم بخونن
رمانی گیرا و روانشناختی این کتاب بهمون نشون میده انسان میتونه پتانسیل اینو داشته باشه که از تمام موجودات ماوراءالطبیعه به مراتب ترسناک تر باشه. دیوانه ها یا بیمارای روانی حتما قرار نیست ظاهر بد و عجیبی داشته باشن و ربطی نداره یه انسان در ظاهر چقدر محترم و باشخصیت به نظر بیاد یا جایگاه اجتماعیش چقدر خوب و معقول باشه چون علارغم تمام این ها میتونه یه آدم روانی باشه حتی اگه خودش ندونه
خلق اثری چنین آزاردهنده و روح فرسا نشان دهنده قدرت نویسندگی نویسنده است هرچند سوژه تکراری بود. این دو ستاره فقط به خاطر قلم نویسنده است وگرنه داستان تکراری و به شدت آزاردهنده است داستان یکبار از زبان زندانبان و یکبار از زبان زندانی روایت میشه که انگار آزار خواننده را دوبرابر میکنه. من چنین موضوعاتی رو اصلا نمیپسندم
فوق العاده آزار دهنده اولین رمان در زمان خود بود که به اصطلاح امروزه تریلر روانشناسانه نامیده می شود. حجم غیرقابل تحملی از نفرت ... ترجمه خیلی خوب است صفحه ویکی پدیا ی کتاب را هم ببینید، این کتاب الهام بخش چند جنایت کار بوده.
کتاب رو خیلی دوست نداشتم دلم میخواست اول اش شخصیت مرد داستان یکم برای داشتن میراندا تلاش میکرد بعد این داستان ترسناک شروع میشد البته داستان اونقدر که فکر میکردم ترسناک باشه نبود چون فعلا فقط یه داستان بود اما اگه به دید یه حقیقت نگاهش کنیم زجر آور و ترسناک میشه مجموعا برای من چیز جذابی نبود که بخوام به کسی معرفیش کنم بیشتر انگار آدم برای زجر دادن و مجازات کردن خودش داره کتاب رو میخونه