هر جامعهای به تربیت نیروی انسانی متخصص نیاز دارد. انسان، فاقد قدرت تخصص ذاتی برای حل مشکلات است و مشکلات در طول زندگی، خصوصاً در جوامعی که عوامل جغرافیایی و تاریخی، مشکلات را در فرهنگ آنها وارد کرده و از هر سو ریشههای مسائل زیستی آنها تقویت شده است، نمیتواند برای بقای خود تعلیم و تربیت را در سطح عالی مورد توجه قرار ندهد و توجهی بر سرنوشت حیات خود ننماید. نقش آموزش عالی صرفاً معطوف به تربیت متخصص نیست، بلکه فضای آموزش عالی محل نضج جنبشهای فکری، بهموازات آموزشهای علمی و فنی در انطباق با پیشرفتهای زمان است تا جامعه بدینوسیله با پویایی بیشتری خود را با واقعیتهای دنیای در حال تحول همآهنگ ساخته و نیازهای ناشی از تحول را برآورده کند.
هرگونه فعالیتی در جهت پیشرفت اجتماعی و توسعه اقتصادی یک جامعه مستلزم آموزشهای همآهنگ با آنهاست. برنامهریزی آموزشهای همآهنگ با توسعه و پیشرفت اقتصادی ـ اجتماعی مستلزم پژوهشهایی در این رابطه است. چه، از طریق دستاورد تحقیقات علمی، قاطعانهتر میتوان برای نوآوری آموزش همهجانبه اقدام نمود، ولی این کاوش در محدوده نوآوریهای علمی خلاصه نمیشود، بلکه هموار کردن راه ادامه برنامههای متعالی نیز منوط به انجام تحقیقات در رابطه با عوامل مزاحم و سدساز حرکت است. اینگونه تحقیقات نیز چون سایر پژوهشهای علمی باید مستمر و مداوم باشد تا مسائل شناخته شوند و قبل از گسترش ریشهدوانیدن عوامل بنیانکن، پیشگیریهای لازم به عمل آید.
برنامههای مترقیانه مستلزم زمینه فعالیت مساعد است، زمینهای که:
در آن هدایت دانشطلبان برحسب گرایش و استعداد صورت گیرد،
استیصال، دانشجو را به ورود در رشته تحصیلی وادار نسازد،
بین رشته تحصیلی و جاذبه بازار رابطه محکمی موجود باشد،
نیازهای اولیه دانشجو در سطح متعارف بهنحوی از انحا مرتفع شود،
برونداد چنین محیط آموزشی اگر با تأثر از نکات ذکرشده ایجاد شود و با برنامههای آموزشی باکیفیت که هدفهای رشته تحصیلی را برآورده کند قوام یابد و آموزش عالی اگر از نیروی انسانی منطبق با برنامههای مترقیانه تکامل یابد، خواهد توانست مددکار اجتماعی و اقتصادی جامعه باشد.