به محض آنکه کلمه «قانون» را میشنویم یا میخوانیم، ناخودآگاه این حس به ما دست میدهد که بهتر است مراقب رفتار خود باشیم وگرنه به دردسر خواهیم افتاد و فکر میکنیم افرادی که این قوانین را گذاشتهاند (پلیس، قضات و دیگر قانونگذاران) آدمهای ترسناکیاند؛ اما قانونی که ما در این کتاب از آن حرف میزنیم از آن دسته قوانین نیست. ما از یک قانون جهانی صحبت میکنیم.
هنگامی که میگویم «یک قانون جهانی» یعنی شما باید به مفهومی فراتر از کره زمین بیندیشید. من از همه چیزهایی حرف میزنم که بر همه موجودات کره زمین و خارج از آن بر همه جای این کهکشان و جهان دلالت دارد. چیزهایی که با گذشت زمان و تغییر مکان عوض نمیشوند. قوانین دیگر در زمانها و مکانهای مختلف تغییر میکنند. برای مثال شما امروز و در مکانی که اکنون زندگی میکنید ممکن است مجبور باشید برای پارک کردن اتومبیل خود کنار خیابان مبلغ مشخصی بپردازید، اما همین امروز در جای دیگر یا فردا همینجا شاید این قانون تغییر کند. اینها قوانینی هستند که انسانها وضع میکنند و اگرچه ما باید به آنها احترام بگذاریم، اما بازتاب جوهر وجود ما نیستند. پارک کردن اتومبیل خود آن طرف خیابان یا در یک خیابان دیگر انرژیای را که به جهان میفرستید تحت تأثیر قرار نمیدهد (مگر آنکه به دلیلی خاص یا از روی عمد این کار را بکنید که داستان کاملاً جدایی است.) اما مخالفت با قوانین جهانی شما را بهراستی دچار مشکل میکند.