داستان این کتاب، برگرفته از یکی از داستانهای محبوب ادبیات عامیانه با باورهای بودایی آسیای شرقی در کشورهایی مانند ژاپن، چین و کره با عنوان داستان «ماه کامل» است. داستان از این قرار است که روزی خرگوشی تصمیم میگیرد به همراه سمور آبی، روباه و میمون در راستای ترویج کار خیر، وقتی ماه کامل شد به فقرا کمک کنند. در این شب مرد فقیری را میبینند ا ما خرگوش که کاری بهجز علف کندن بلد نبوده تصمیم میگیرد خودش را در آتش بیاندازد تا کباب شود و مرد فقیر او را بخورد اما مرد فقیر که «ساکرا» یکی از خدایان بودایی کرهای بوده، از نیت خیر خرگوش باخبر میشود و مانع سوختنش میشود و تصمیم میگیرد سایهای به شکل خرگوش روی ماه نقاشی کند تا خرگوش برای همیشه جاودانه شود.