من همسر آیندهام را نخستین بار از طریق عدسی دوربینم دیدم. با پدرم در باند فرودگاه عَمان ایستاده بودیم که ناگهان ملک حسین برای خوشامدگویی به پدرم وارد شد. پدرم که کمترین فرصتی را از دست نمیدهد، به سرعت دوربین را در دستهایم نهاد و گفت: «از من و شاه عکس بگیر.» من مطیعانه عکسی از شاه و پدرم در کنار یکدیگر گرفتم. شاهزادهخانم عالیه، دختر بزرگ ملک حسین، نیز در عکس دیده میشد. پس از آن شاه و پدرم کلماتی رد و بدل کردند و سپس ملک حسین همسرش، ملکه عالیه، را صدا کرد تا با ما آشنا شود.