کتاب آن یک چیز نشر انتشارات آموخته

برای شروع و قدم برداشتن در کار و مسیر درست نیاز به یک انگیزه‌ی درست و محکم داریم. انگیزه‌ای که هرچقدر هم راه دشوار باشد و یا ناامیدی به سراغمان بیاید، باز هم به را به جلو بکشد و نگذارد از پا بایستیم. در هر کسب و کار موفقی که نگاه کنیم، رد پای این انگیزه را می‌بینیم. پس اهمیت این موضوع از هیچ‌کس پنهان نیست. کتابی که در ادامه قصد معرفی آن را داریم، علاوه بر ذکر اهمیت انگیزه، به یاد خواهد داد که چطور برای خود انگیزه ایجاد کنیم و چطور از آن برای رسیدن به هدف بهره ببریم.

کتاب آن یک چیز: حقایق ساده ولی شگفت‌انگیزی که پشت نتایج فوق‌العاده وجود دارند

همان‌طور که از نام کتاب مشخص است با موضوعات پیچیده‌ای سروکار نخواهیم داشت. کتاب قصد دارد که به ما بگوید آن یک چیز زندگی خود را بیابید و در مسیر درست قرار بگیرید. بعد از پیدا شدن و تشخیص آن یک چیز همه چیز مانند یک دومینو پیش خواهد رفت. شما باید روی هدف خود تمرکز کنید و از انجام چند کار به‌صورت هم‌زمان بپرهیزید. در این کتاب نویسنده تاکید بسیاری دارد که اهداف بزرگ لزوما مسیر درست نیستند. شما باید با اهداف کوچک و فکرهای بزرگ مسیر را برای خودتان هموار کنید. بزرگ‌ترین اشتباهی که ممکن است افراد در راه رسیدن به موفقیت زندگی و هدف خود انجام دهند همین است که از اهداف کوچک شروع نمی‌کنند. برای مثال می‌توان زندگی درختان را شبیه زندگی انسان‌ها دانست در ابتدا نهال کوچکی هستیم و با کار و کسب تجربه‌ی کافی و هدف‌گذاری درست به درختی به بار نشسته تبدیل خواهیم شد. آن‌ها خیال می‌کنند که رسیدن به موفقیت‌های عظیم، وقت‌گیر و مبهم است. در نتیجه، تقویم‌ها و فهرست‌های کاری‌شان بیش از حد شلوغ و گیج‌کننده می‌شود. آن‌ها احساس می‌کنند موفقیت دور از دسترس است، به همین دلیل هم است که به موفقیت نمی‌رسند. همچنین با بی‌اطلاعی از این موضوع که موفقیت عظیم با انجام چند کار کوچک خوب کسب می‌شود، آن‌ها در تکاپو برای انجام کارهای بیش از حد عظیم، خیلی چیزها را از دست می‌دهند و در آخر به موفقیت کمی می‌رسند و باگذشت زمان انتظارات خود را کم می‌کنند، از آرزوهایشان دست می‌کشند و زندگی‌شان محدودتر می‌شود. این کار غلط است.

کتاب آن یک چیز اثر گری کلر به ما می‌گوید، کلید دستیابی به نتایج فوق‌العاده و استثنائی این است که فکرتان را کاملا متمرکز کنید و تا حد امکان آن را معطوف به یک موضوع مشخص کنید. با درکی درست و آشکار از این‌که چه چیزی برای موفقیت لازم است، اولویت‌بندی و هدف منجر به سودآوری می‌شود. اولویت بندی به ما کمک می‌کند که در راه رسیدن به بزرگ‌ترین هدف زندگی‌مان چطور قدم به قدم جلو برویم و تقدم و تاخر را رعایت کنیم. حفظ و بالندگی به هدفی که هر قدم آن را انتخاب کرده و به آن رسیده‌ایم بهترین حس دنیا را به ما تزریق می‌کند. اگر ما بتوانیم آن چیزِ مهم را در زندگی‌مان کشف کنیم و فکر و انرژی‌مان را برای دستیابی به آن هدف واحد معطوف کنیم، نتایج عالی و شگفت‌انگیزی را تجربه خواهیم کرد. این‌ها حتی خلاصه کتاب آن یک چیز هم نبود صرفا اشاره‌ای به موضوعات شد. برای کسب اطلاعات بیشتر باید کتاب را ورق بزنید.

گری کلر، نویسنده یا موسس املاک؟

گری کلر یک کارآفرین و نویسنده‌ی پرفروش آمریکایی است که در سال ۱۹۵۷ به دنیا آمده است. او را موسس کلر ویلیامز، بزرگ‌ترین شرکت املاک و مستغلات در دنیا می‌نامند. وی بعد از فارغ‌التحصیلی از دبیرستان به دانشگاه نرفت و مشغول کار شد. در کنار کار موسیقی به مطالعه‌ی حسابداری و بانکداری پرداخت و در همین حین به املاک و مستغلات علاقه‌مند شد و در دانشگاه هم همین رشته را خواند. او در این مسیر به موفقیت‌های زیادی رسید که تمامی این پیروزی‌ها را در کتاب‌های خود نوشت و در اختیار خوانندگان قرار داد. به همین دلیل او هم نویسنده‌ی موفقی است و هم موسس و سرمایه‌دار نامدار.

ترجمه‌ی کتاب آن یک چیز

این کتاب یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های نیویورک تایمز است و تا الان به ۲۷ زبان دنیا از جمله فارسی ترجمه شده است. کتاب آن یک چیز بیش از ۱۲ جایزه دریافت کرده است. مترجم حسین خدادادی یکی از بهترین ترجمه‌های این کتاب را انجام داده است و انتشارات آموخته نیز آن را روانه بازار کرده است. هم‌اکنون نسخه‌ی الکترونیک این کتاب در فیدیبو موجود است. با مراجعه به وب‌سایت فیدیبو می‌توانید کتاب صوتی آن یک چیز را نیز دانلود کنید. کتاب صوتی را گروه مترجمان ترجمه کرده‌اند و دادبه دادمهر آن را گویندگی کرده است.

کتاب آن یک چیز برای چه کسانی مناسب است؟

این کتاب را به تمام کسانی که انگیزه‌ای برای رسیدن به اهدافشان دارند ولی کمی از مسیر دور هستند پیشنهاد می‌کنیم. این یک کتاب توسعه فردی و خودیاری است؛ پس خواندن آن می‌تواند مفید باشد.

در بخشی از کتاب آن یک چیز می‌خوانیم؛

ژانگولری توهم است

خیلی طبیعی است که بخواهیم هم زمان چند کار را انجام دهیم. روزانه به طور متوسط چهار هزار فکر در سرما رفت و آمد می‌کند. پس می‌توان فهمید چرا تمایل به چند کارگی در ما وجود دارد. اگر تغییری که هر چهارده ثانیه یک با در افکارمان پدید می‌آید به معنی تغییر جهتمان باشد، پس واضح است که همواره ترغیب می‌شویم

هم زمان کارهای زیادی انجام دهیم. گرچه وقتی داریم کار خاصی می‌کنیم، فقط چند ثانیه با این فکر فاصله داریم که می‌توانیم به سراغ کاری دیگر برویم. علاوه بر این تاریخ تکامل انسان نشان می‌دهد که انسان به احتمال زیاد لازم بوده به نحوی تکامل یابد که بتواند هم زمان به چندین چیز نظارت کند. نیاکانمان موقعی که داشته‌اند غذا جمع می‌کرده‌اند یا به عنوان مثال بعد از روزی طولانی که به شکار سپری شده بود شب هنگام مشغول استراحت در کنار آتش بوده‌اند، باید حواسشان به شکارچی‌ها هم می‌بود؛ در غیر این صورت بقایشان بعید بود. تمایل به انجام بیش از یک کار در هر لحظه، نه تنها بخشی از ساختار وجودی ماست بلکه گرایشی است که به احتمال زیاد برای بقا ضرورت داشته است.

ولی ژانگولری چند کارگی نیست.

ژانگولری توهم است. بیننده‌ی معمولی فکر می‌کند هم زمان به عنوان مثال سه توپ روی هواست. ولی در واقعیت، هر توپ مستقل از بقیه و پشت سرهم گرفته و به هوا انداخته می‌شود. گرفتن، انداختن، گرفتن، انداختن، گرفتن، انداختن. هر بار یک توپ. پژوهشگران به این فرایند، «تغییر وظیفه» می‌گویند. وقتی از کار یا وظیفه‌ای به کار یا وظیفه‌ای دیگر تغییر وضعیت می‌دهید، صرف نظر از اینکه این تغییر داوطلبانه باشد یا نه، دو چیز رخ می‌دهد؛ اولین چیز تقریبا فوری اتفاق می‌افتد: اینکه شما تصمیم به تغییر عملتان می‌گیرید. دومین چیز کمتر قابل پیش‌بینی است: باید «قواعد» لازم برای کاری را که قرار است انجام دهید فعال کنید.