مارتین لوترکینگ رهبر جنبش حقوق مدنی میگوید:« ما را به زندان بیندازید، خانههایمان را بمباران کنید، فرزندانمان را تهدید کنید، کتک بزنید و نیمه جان رهایشان کنید، ما همچنان به شما عشق خواهیم ورزید.»
کتاب پسران نیکل The Nickels Boys توسط کولسون وایتهد colson Whitehead نوشته شدهاست. این کتاب در سال 2019 به زبان انگلیسی و در آمریکا منتشر شد. این کتاب براساس یک ماجرای واقعی نوشته شدهاست. داستان درون یک مدرسه اصلاحات و تربیت به نام Dozier دوزیر در ایالات فلوریدا اتفاق میافتد. این مدرسه برای افرادی بود که والدینشان میخواستند از انحرافات اجتماعی آنها را دور سازند. مدرسه اصلاحات و تربیت به مدت 111 سال دایر بود. دولت و افراد بسیاری درمورد رازهای مخوف این مدرسه تحقیق کردهاند. باید اشاره کرد که این رمان در ادامه رمان «راه آهن زیرزمینی» وایتهد نوشته شدهاست. کتاب پسران نیکل در سال 2020 برنده جایزه پولیتزر شد. به علاوه این کتاب برنده جایز الکس در سال 2020، جایزه کرکس در سال 2019، جایزه گودریدرز، جایزه اورول برای داستانهای سیاسی و جایزه ملی حلقه منتقدان در سال 2019 شد.
این داستان در دهه 1960 اتفاق میافتد. یکی از شخصیتهای اصلی داستان به نام الوود کورتیس Elwood Curtis، یک آمریکایی آفریقایی تبار اهل تالاهاسی است. کورتیس بسیار تحت تاثیر سخنان مارتین لوترکینگ است. او با سخنانش در قلب این پسر آفریقایی امید را برای زندگی در جامعه پر از تبعیض آمریکا زنده میکند. کورتیس علاقه بسیاری به درس خواندن در دانشگاه دارد. در یکی از روزها تصمیم میگیرد که به دانشگاه رفته و ثبت نام کند. اما از اقبال بد سوار ماشینی میشود که دزدی است. پلیس متوجه این ماجرا شده و این جوان بیگناه را برای تربیت دوباره به آکادمی تربیت نیکل در فلوریدا میفرستد. در این مدرسه عجیب او با پسری به نام جک ترنر دوست میشود. ترنر پسری منفیگرا است. او قبلا در این مدرسه مورد آزار و اذیت جنسی قرار گرفته است.
کورتیس نیز برخلاف رفتار مناسبش، مورد ضرب و شتم قرار میگیرد. او نامهای اعتراضی به دولت مینویسد. اما ترنر، کورتیس را با خبر میکند که دولت قصد دارد او را بکشد. این دو تصمیم به فرار میگیرند، ولی در لحظه فرار مورد شکلیک گلوله قرار گرفته و زندگیشان به طرز عجیبی تغییر میکند. سالها بعد ترنر دوباره به تالاهاسی باز میگردد. او میآید تا برای آزار اذیتهایی که مسئولان این مدرسه انجام میدادند شهادت دهد. پلیس در این مدرسه یک گورستان مخفی یافته که جنازه صدها جوان در آنجا دفن شدهاست.
وایتهد شخصیتها را به دو شکل متفاوت طراحی کردهاست. الوود کورتیس شخصیتی خوشبین و امیدوار است. او معتقد است اگر تلاش کنیم میتوانیم جهان را به مکانی بهتر تبدیل کنیم. جک ترنر شخصیتی بدبین است. او معتقد است این کشور بر اساس نسل کشی و بردهداری بنا شدهاست و همیشه همین خواهد بود. منتقدین بسیاری در مورد این کتاب نظرات خود را بیان کردهاند. برای مثال مورگان کوریگان گفت:« این کتاب یک شاهکار است. ریشه در تاریخ و اسطورههای آمریکایی دارد. اما عدالت و رحمت را در آمریکا کاملا رد کردهاست.»
کتاب پسران نیکل توسط غلامرضا صراف ترجمه شدهاست. این کتاب در سال 1398 توسط انتشارات نشر خوب به چاپ رسید. غلامرضا صراف در سال 1354 چشم به جهان گشود. وی مترجم ویراستار است. حوزه فعالیت این مترجم سینما، ادبیات نمایشی و ادبیات است. از آثار ترجمه شده توسط غلامرضا صراف میتوان به آدم کشها، نامههای عاشقانهی جیمز جویس و همسرش نورا بارناکل، جنایتهای دل، خانه و ... اشاره کرد. شما میتوانید کتاب الکترونیکی پسران نیکل به قلم کولسن وایتهد و ترجمه غلامرضا صراف و انتشارات نشر خوب را از همین صفحه در فیدیبو دانلود و تهیه نمایید.
کولسن وایتهد Colson Whitehead در 6 نوامبر سال 1969 چشم به جهان گشود. وی زاده نیویورک آمریکا است. وایتهد پس از پایان دوران مدرسهاش در منهتن وارد دانشگاه شد. او در سال 1991 دوران تحصیلش را در دانشگاه هاروارد به پایان رساند. در دانشگاه با یک شاعر به نام کوین یانگ آشنا شد. این دوستی زمینه ورود او به دنیای کتاب و ادبیات را فراهم کرد. یانگ به او کمک کرد تا در نشریه ویلیج وویس مشغول به کار شود. او اولین آثارش را در نشریه صدای دهکده منتشر کرد. اولین رمان او در سال 1999 به نام رمانهای اندیشمند منتشر شد. وی تا کنون هشت رمان سه داستان کوتاه و چند مقاله تحسین برانگیز را منتشر ساختهاست. کتاب آپکس صدمه را پنهان میکند در سال 2011 به عنوان پرفروشترین کتاب نیویورک تامیز انتخاب شد. به علاوه در سال 2016 کتاب راه آهن زیرزمینی جایزه کتاب ملی را دریافت کرد. وایتهد به غیر از نویسندگی در دانشگاههای بسیاری مانند دانشگاه نیویورک، کلمبیا، هانتر، پرینستون و ... به تدریس میپردازد.
پس از اینکه قاضی حکم الوود را برای نیکل صادر کرد. او سه شب آخر را در خانه گذراند. ماشین ایالتی ساعت هفت صبح سهشنبه رسید. افسر دادگاه از بچههای خوب قدیمی بود با ریش جنگلی پرپشت و لرزش ناشی از خماری در گامهایش. پیراهنش برایش تنگ شده بود و بدنش طوری از زیر به دکمهها فشار میآورد که انگار زیرش تودوزی کرده بودند. در طول خیابان، آدمها از ایوانها بیرون را تماشا میکردند و سیگار میکشیدند و نردهها را طوری چنگ میزدند که انگار میترسیدند از آن طرف بیفتند. پنجرههایشان صحنه را دید میزدند و آنها را به یاد وقایع سالها پیش میانداخت؛ روزهایی که پسری یا مردی را میبردند که نه فقط ساکن آن خیابان بلکه قوم و خویش و برادر و پسرشان بود.
افسر وقتی حرف میزد-که البته زیاد هم حرف نمیزد-خلال دندانی توی دهانش میگرداند. الوود را به میلهای آهنی که پشت صندلی جلو بود دستبند زد و در آن چهارصد و پنجاه کیلومتر لام تا کام حرف نزد. در تامپا پیاده شدند و پنج دقیقه بعد افسر درحال جنگ و جدل با کارمند زندان بود. اشتباهی رخ داده بود: هر سه پسر به آکادمی نیکل برده شوند و قرار است پسرک رنگین پوست را آخر از همه ببرند، نه اول. گذشته از همهی این حرفها، تالاهاسی فقط یک ساعت تا آن مدرسه فاصله داشت. صورت کارمند سرخ شده بود و پرسید فکر نمیکنید عجیب است که او پسرک را مثل یویو در ایالت با ماشین بالا و پایین ببرد؟
فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۳۱ مگابایت |
تعداد صفحات | 216 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۷:۱۲:۰۰ |
نویسنده | کولسن وایتهد |
مترجم |