در این داستان اخلاقی نکاتی در مورد رفتارها و قضاوتهای نادرست به کودکان آموزش داده میشود.
روزی از روزها، حیوانات مزرعه دعوت نامهای رو دریافت کردن.
دوستهاشون از یک مزرعهی دیگه که همون نزدیکیها بود، میخواستن یک جشن برگزار کنن.
حیوونها بهترین لباسشون رو پوشیدن و راه افتادن تا به همسایشون سری بزنن.
خروس جلوتر از همه قوقولی قوقو کنان میرفت.
اردک هم در حالی که دمش رو تکون میداد پشت سرش به راه افتاد.
گاو به آرومی پشت اردک حرکت کرد و خوک هم در حالی که چتر توی دستش بود، قدم میزد تا آفتاب سوخته نشه.
بز با فکر غذاهای خوشمزهای که قرار بود بخورن با هیجان به این طرف و اون طرف میپرید.