

شب نشده برمیگردیم
نسخه الکترونیک شب نشده برمیگردیم به همراه هزاران کتاب دیگر از طریق اپلیکیشن رایگان فیدیبو در دسترس است. همین حالا دانلود کنید!
درباره شب نشده برمیگردیم
رها: «شبنشده برمیگردیم.» پروا: «من که عاشق برنامههای یهوییام.» رستا: «اگه دریا نباشه من میآم.» رایا: «نه بابا بدون برنامه که نمیشه سفر رفت.» ویستا: «اگه مامانم بفهمه چی؟» رها: «دیگه ترم دو دانشگاهی، بچه دبیرستانی نیستی که.» رایا: «ربطی به دبیرستان و دانشگاه نداره... ما الان شرایط سفر رفتن رو نداریم.» پروا: «سفر شرایط نمیخواد که، بریم ببینیم چی میشه.» رستا: «سفر یعنی رفتن به جایی که یاد هیچ حس آشنایی نیفتی.» ویستا: «یواش... استاد داره نگاه میکنه.» پروا: «ویستا فکر کن... بدون خانواده برای اولین بار بریم سفر... وای چه کیفی بده.» رها: «حالا اگه پنج تا پسر بودن الان داشتن وسیله جمع میکردن واسه سفر.» رایا: «اینقدر دخترپسر نکن. مگه چه فرقی دارن؟» رها: «فرق داره که ویستا میگه نمیتونم بیام... ویستا اگه داداشتم بود نمیتونست؟» ویستا: «خب نه، ولی اون پسره دیگه.»
نظرات کاربران درباره شب نشده برمیگردیم