شاهکار ادبی سارتر با عنوان «کلمات» زندگینامه خودنوشت سارتر تا سن ده سالگی است که بیش از همه با اعترافات روسو مقایسه شده است. کلمات کتابی است درباره نویسنده شدن. کشف مرگ، خلاقیت، ریاکاری و ابتذال. کلمات کمتر شبیه نوشتههای دیگر سارتر نیست و گاهی به ویژه در فصل دوم به آثار نویسندگان ذهنی نویس رمان نو مانند دوراس و ساروت نزدیک میشود. در پایان کتاب مینویسد؛«تا مدت های مدیدی قلمم را شمشیر فرض میکردم، اما اکنون از ناتوانی خودمان با اطلاعم. اما چه اهمیتی دارد. کتاب مینویسم. کتاب خواهم نوشت. کتابها لازمند، کتاب نوشتن در هر حال مفید است. فرهنگ نه چیزی را نجات میدهد و نه کسی را چیزی را توجیه نمیکند اما محصول بشر است.
. کلمات گونهای حسب حال نامتعارف است که عوالم درونی سارتر کودک را در دو قلمرو در هم تنیده خواندن و نوشتن به تصویر میکشد و چگونگی تأثیر این فرایند را در زندگی اندیشمندانه سارتر بزرگ سال شرح میدهد. سارتر در این اثر، سلوک ذهنیاش را به شیوهای گاه سهل ممتنع، گاه بسیار دشوار، شگفت انگیز و در عین حال دلربا بیان میکند.
. اما «کلمات» از دو فصل تشکیل شده؛ اولی «خواندن» است و دومی «نوشتن». «خواندن» با لحنی طناز و سرزنده آغاز میشود. سال ۱۸۵۰ است و پدربزرگ سارتر هم مثل برادر کوچکش از تحقق آرزوی پدر سر باز میزند و کشیش نمیشود و میرود سراغ شغل معلمی زبان آلمانی. اندکی بعد اسم و رسمی به هم میزند و کتابهایی در باب فن آموزش زبان مینویسد که با استقبال مواجه میشود. دختر این معلم سختکوش زبان آلمانی با مرد جوان بیماری ازدواج میکند. حاصل این ازدواج تنها یک فرزند پسر است که ژان پل سارتر باشد. پدر سارتر بر اثر ابتلا به تب روده جان میبازد و همسر و فرزندش راهی خانه پدربزرگ شارل میشوند. پدربزرگ هم خیال پرورش نابغهای را در سر دارد.
. سارتر زود از موعد مشتاقانه خواندن میآموزد. همه چیز برای آموزش صحیح و به قاعده فراهم است. «زندگی روزمره روشن بود، با اشخاص معقولی معاشرت میکردیم که بلند و واضح سخن می گفتند، عقایدشان بر اصول سنجیده و بر حکمت ملل استوار بود و میپذیرفتند که خود را از عامه فقط با نوعی تکلف روحی که من با آن کاملاً آشنا بودم، جدا کنند.» در چنین محیطی سارتر خردسال شروع میکند به خواندن دیوانه وار شاهکارهای کلاسیک ادبی. آخرین صفحات مادام بوواری را بیست بار میخواند...
من در حال شنیدن این کتاب هستم. بعضی از جمله ها را دقیقا متوجه نمیشم اما ازشان لذت میبرم. کلمات به معتای واقعی... ترجمه و خوانش اقای سلطان زاده مثل همیشه عالی است.
5
تحت تاثیر قرار گرفتم و فراشناخت سارتر برام جای تامل داشت